جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

راهنمای کتاب مقدس

از: هنری هَلی، ترجمۀ: جسيکا باباخانيان، سابرينا بدليان و ادوارد عيسی بيک، زير نظر کشيش ساروخاچيکی

راهنمای کتاب مقدس

آدم و حوا


فهرست مندرجات




[] روز هفتم‌ ، ٢: ١-٣

خدا استراحت‌ كرد؛ البته‌ نه‌ بطور مطلق‌ (يوحنا ۵: ١٧)، بلكه‌ از اين‌ عمل‌ بخصوص‌ آفرينش‌، آرامی‌ گرفت‌. اين‌ آرامی‌ اساس‌ روز سبت‌ است‌ (خروج‌ ٢٠: ١١)، و اشاره‌ای‌ عرفانی‌ به‌ آسمان‌ دارد (عبرانيان‌ ۴: ۴ و ٩). شايد عدد "هفت" در ساختار جهان‌، به‌ مراتب‌ ورای‌ دانش‌ انسان‌ نقش‌ داشته‌ باشد.


[] نكتۀ‌ باستانشناختی: داستانهای‌ آفرينش‌ بابلی

در سالهای‌ اخير، حماسه‌های‌ آفرينش‌ به‌ صورتهای‌ مختلف‌ و حك‌ شده‌ بر الواحی‌ كه‌ پيش‌ از زمان‌ ابراهيم‌ در جريان‌ بودند، در خرابه‌های‌ بابل‌، نينوا، نيپور و آشور كشف‌ شده‌اند، و بطور شگفت‌ آوری‌ با "سرود آفرينش‌" كتاب‌ پيدايش‌ شباهت‌ دارند.

"هفت‌" لوحۀ‌ (يا دوره‌) آفرينش‌ وجود دارند - "در ابتدا" يك‌ "مغاك‌ اوليه" - "آشوب‌ آبها" كه‌ "عميق" ناميده‌ شده‌ - خدايان‌ "همه‌ چيز را شكل‌ بخشيدند" - "فلك‌ زبرين‌ و زيرين" را ساختند - "آسمانها و زمين‌ را بنياد نهادند" - در روز چهارم‌ "ستارگان‌ را مقرر كردند" - "سبزه‌ و گياهان‌ سبز را به‌ رشد واداشتند" - در روز ششم‌ "انسان‌ را از خاك‌ زمين‌ بسرشتند" - "آنها به‌ موجوداتی‌ زنده‌ تبديل‌ شدند" - "انسان‌ و همسرش‌ ساكن‌ شدند" - "آن‌ دو يار و همكار بودند" - "در باغی‌ سكنی‌ گزيدند" - "لباس‌ را نمی‌شناختند" - روز "هفتم‌"، "روز مقدس" تعيين‌ شد، و "به‌ كنار گذاشتن‌ همۀ‌ كارها فرمان‌ داده‌ شد."

همۀ‌ اين‌ داستانهای‌ آفرينش‌ بابلی‌ و آشوری‌، آشكارا مبتنی‌ بر «چند خدا پرستی‌» هستند. ولی‌ به‌ دليل‌ وجود اين‌ همه‌ نكات‌ مشترك‌ با داستان‌ پيدايش‌، بنظر می‌رسد كه‌ بايد دارای‌ منبع‌ مشتركی‌ بوده‌ باشند. آيا اين‌ سنّتهای‌ تحريف‌ شده‌، بر واقعيت‌ وجود يك‌ منبع‌ اصلی‌ الهی‌ گواهی‌ نمی‌دهند؟


[] نكتۀ‌ باستانشناختی‌: يكتاپرستی‌ اوليه

در كتاب‌مقدس‌ تاريخ‌ بشريت‌، با اعتقاد انسان‌ به‌ خدای‌ يگانه‌ آغاز شده‌، و بت‌ پرستی‌ و چند خدايی‌ بعدها پديد آمده‌ است‌. اين‌ دقيقاً بر عكس‌ نظريۀ‌ كنونی‌ است‌ كه‌ می‌گويد ايدۀ‌ يك‌ خدای‌ واحد بتدريج‌ از "جان‌گرايی‌" (آنيميسم‌ - اعتقاد به‌ عالم‌ روح‌ و تجسم‌ ارواح‌ مردگان‌)رشد كرده‌ است‌. اخيراً ديدگاه‌ كتاب‌مقدسی‌ از سوی‌ باستان‌ شناسی‌ تأييد شده‌ است‌. دكتر "استفن‌ لَنگدان" از دانشگاه‌ آكسفورد به‌ اين‌ مطلب‌ پی‌ برده‌ كه‌ طبق‌ كهن‌ترين‌ كتيبه‌های‌ بابلی‌، نخستين‌ مذهب‌ انسان‌ اعتقاد به‌ خدای‌ يگانه‌ بوده‌، و از آنجا به‌ سرعت‌ به‌ چند خداپرستی‌ و بت‌ پرستی‌ نزول‌ كرده‌ است.

قرائنی‌ موجود است‌ كه‌ نشان‌ می‌دهد مذهب‌ اوليۀ‌ مصر، يكتاپرستی‌ بوده‌ است‌. در ١٨٩٨ اعلام‌ شد كه‌ در سه‌ لوحۀ‌ جداگانه‌ در موزۀ‌ بريتانيا، كه‌ متعلق‌ به‌ زمان‌ حمورابی‌ هستند، واژه‌های‌ "يهوه‌ خدا است‌" كشف‌ شده‌ است.

انسان‌‌شناسان‌ برجسته‌، اخيراً اعلام‌ كردند كه‌ در ميان‌ همۀ‌ نژادهای‌ بدوی‌ اعتقادی‌ به‌ يك‌ خدای‌ برتر وجود داشته‌ است.


[] "پيدايش‌ آسمانها و زمين"، ٢: ۴ - ۴: ٢٦

اين‌ قسمت‌ گاهی‌ "گزارش‌ دوم" آفرينش‌ ناميده‌ می‌شود، و با اشاره‌ای‌ به‌ موقعيت‌ ويران‌ زمين‌ آغاز می‌گردد (٢: ۵ و ٦)، كه‌ به‌ قسمت‌ اول‌ "روز سوم‌" در "گزارش‌ اول" مربوط‌ می‌شود (١: ٩ و ١٠). سپس‌ جزئياتی‌ را می‌افزايد كه‌ در گزارش‌ اول‌ حذف‌ شده‌اند، و پس‌ از آن‌ با داستان‌ سقوط‌ انسان‌ ادامه‌ می‌يابد. اين‌ قسمت‌ مكمل‌ گزارش‌ اول‌ است‌ و نه‌ مغاير آن‌. جزئيات‌ اضافه‌ شده‌ متناقض‌ نيستند.

چه‌ كسی‌ نويسندۀ‌ اصلی‌ اين‌ سند است‌؟ داستان‌ آن‌ تا نسل‌ ششم‌ اخلاف‌ قائن‌ ادامه‌ يافته‌ (۴: ١٧-٢٢)، و هنگامی‌ كه‌ پايان‌ می‌يابد، آدم‌ هنوز زنده‌ است‌ (آدم‌ تا نسل‌ هشتم‌ اخلاف‌ شيث‌ زندگی‌ كرد [۵: ۴-۵]). پس‌ همۀ‌ وقايع‌ اين‌ بخش‌ در دوران‌ زندگی‌ آدم‌ رخ‌ دادند. اگر در طول‌ زندگی‌ آدم‌ نگارش‌ اختراع‌ نشده‌ بود، آيا نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ آدم‌ اين‌ چيزها را بارها و بارها در محفل‌ خانوادگی‌ خود بازگو كرده‌ بود، بطوری‌ كه‌ دست‌ كم‌ محتوای‌ اصلی‌ آنها، تا زمان‌ اختراع‌ نگارش‌، شكل‌ ثابتی‌ به‌ خود گرفته‌ بود؟ آيا نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ موسی‌ داستان‌ سقوط‌ انسان‌ را بصورت‌ اصلی‌ و با كلماتی‌ كه‌ خود آدم‌ آن‌ را شرح‌ داده‌ بود، ثبت‌ كرده‌ است‌؟


[] باب‌ ٢: ۴-١٧، باغ‌ عدن

در باب‌ اول‌، آفريننده‌ "خدا" (الوهيم‌) ناميده‌ شده‌ كه‌ اسم‌ عام‌ اين‌ وجود برتر است‌. در اينجا، اين‌ نام‌ "خداوند خدا" (يهوه‌ الوهيم‌)، يعنی‌ اسم‌ شخصی‌ اوست‌، و اين‌ نخستين‌ قدم‌ خدا در مكشوف‌ كردن‌ خود است.

"باران‌ نبود، بلكه‌ مه‌" (۵ و ٦)، اين‌ نكته‌ بايد به‌ اين‌ معنی‌ باشد كه‌ تا مدتی‌ زمين‌ بوسيلۀ‌ مه‌ سنگين‌ سيراب‌ می‌شد، چون‌ سطح‌ زمين‌ به‌ اندازه‌ای‌ گرم‌ بود و بخارهای‌ ناشی‌ از آن‌ بقدری‌ غليظ‌ بودند كه‌ قطرات‌ خنك‌ باران‌ حاصل‌ از لايه‌های‌ بيرونی‌ ابرها پيش‌ از اينكه‌ به‌ زمين‌ برسند دوباره‌ به‌ بخار تبديل‌ می‌شدند.

"درخت‌ حيات" (٩، ٣: ٢٣)، ممكن‌ است‌ واقعاً خوراكی‌ برای‌ جاودانگی‌ بوده‌ باشد، به‌ نشانۀ‌ اينكه‌ جاودانگی‌ به‌ چيزی‌ بيرون‌ از خود ما بستگی‌ دارد. اين‌ درخت‌ دوباره‌ در اختيار كسانی‌ قرار خواهد گرفت‌ كه‌ رخت‌ خود را با خون‌ بره‌ شسته‌اند (مكاشفه‌ ٢: ٧؛ ٢٢: ٢ و ١۴).

"درخت‌ معرفت‌ نيك‌ و بد" (٩ و ١٧)، "برای‌ خوراك‌ نيكو" ، "به‌نظر خوش‌نما"، و "دلپذير دانش‌ افزا" بود (٣: ٦). ماهيت‌ اين‌ درخت‌ چه‌ حقيقی‌ بوده‌ باشد يا مجازی‌ يا نمادين‌، اساس‌ گناه‌ آدم‌ و حوا، حداقل‌ تا حدودی‌، عبارت‌ بوده‌ از منتقل‌ كردن‌ كنترل‌ زندگی‌شان‌ از دست‌ خدا به‌ خودشان‌. خدا در اصل‌ به‌ آنها گفته‌ بود كه‌ می‌توانند هر كاری‌ كه‌ بخواهند انجام‌ دهند، "بجز" آن‌ "يك‌ چيز". اين‌ آزمايشِ اطاعت‌ آنها بود. تا هنگامی‌ كه‌ از آن‌ «يك‌ چيز» اجتناب‌ می‌كردند، خدا سَروَر آنها بود. هنگامی‌ كه‌ عليرغم‌ فرمان‌ خدا، آن‌ "يك‌ چيز" را انجام‌ دادند، خودشان‌ را سَروَر خود كردند. آيا اين‌ اساس‌ گناه‌ انسان‌ نيست‌؟ از ابتدا خدا انسان‌ را خلق‌ كرد تا جاودانه‌ زندگی‌ كند، و تنها شرط‌ آن‌ اطاعت‌ از خدا بود. انسان‌ شكست‌ خورد. پس‌ از آن‌ روند طولانی‌ و آهستۀ‌ نجات‌ توسط‌ يك‌ نجات‌ دهنده‌ آغاز شد، كه‌ بواسطۀ‌ او انسان‌ می‌تواند مقام‌ از دست‌ رفتۀ‌ خود را بازيابد. تنها در اطاعت‌ از خداست‌ كه‌ حيات‌ وجود دارد.


[] باب‌ ٢: ١٨-٢۵، آفرينش

قبلاً در ١: ٢٧ نوشته‌ شده‌ بود كه‌ انسان‌ به‌صورت‌ نر و ماده‌ آفريده‌ شده‌ بود. در اين‌ قسمت‌ نحوۀ‌ آفرينش‌ زن‌ با جزئيات‌ بيشتری‌ ذكر شده‌ است‌. و در اينجا، در آغاز نژاد انسانی‌ و در ابتدای‌ كتاب‌‌مقدس‌، منشأ الهی‌ و تقدس‌ ازدواج‌ مقرر شده‌: يك‌ زن‌ و يك‌ مرد، يك‌ تَن[۱].

كتاب‌مقدس‌، ازدواج‌ را چون‌ انعكاسی‌ زمينی‌ از رابطۀ‌ ميان‌ مسيح‌ و كليسا معرفی‌ می‌كند (افسسيان‌ ۵: ٢۵-٣٢؛ مكاشفه‌ ١٩: ٧؛ ٢١: ٢ و ٩). كليسا "عروس" مسيح‌ ناميده‌ شده‌. عروس‌ آدم‌، هنگامی‌ كه‌ آدم‌ در خواب‌ بود، از دندۀ‌ پهلوی‌ او ساخته‌ شد (٢١ و ٢٢). شايد اين‌، تصوير اوليه‌ای‌ از كليسا، عروس‌ مسيح‌، است‌ كه‌ از "خون‌ و آب" ساخته‌ شده‌؛ اين‌ خون‌ و آب‌ هنگامی‌ كه‌ بدن‌ مسيح‌ بر روی‌ صليب‌ بود، از پهلوی‌ او بيرون‌ آمد (يوحنا ١٩: ٣۴؛ اول‌ يوحنا ۵: ٦ و ٨).

"برهنه‌ بودند و خجلت‌ نداشتند"[٢]. شايد آنها با نور روحانی‌ خدا پوشانده‌ شده‌ بودند، درست‌ مانند عيسی‌ بهنگام‌ تبديل‌ هيئت‌ (مرقس‌ ٩: ٣)؛ و اين‌ نور با ورود گناه‌ محو شد و روزی‌ دوباره‌ نجات‌ يافتگان‌ را خواهد پوشانيد (مكاشفه‌ ٣: ۴؛ ٢١: ٢٣). تا آنجا كه‌ می‌دانيم‌ از ميان‌ همۀ‌ آفريدگان‌ خدا، تنها انسان‌ است‌ كه‌ لباس‌ می‌پوشد و اين‌ نشانۀ‌ طبيعت‌ گناه‌آلود ما است.

[] مكان‌ باغ‌ عدن

اين‌ باغ‌ بر رودهای‌ فرات‌ و دجله‌، و در محل‌ تقاطعشان‌ با رودخانه‌های‌ فيشون‌ و جيحون‌ قرار داشت‌ (٢: ١٠-١۴). رودهای‌ فيشون‌ و جيحون‌ تا كنون‌ پيدا نشده‌اند. فرات‌ و دجله‌ از منطقۀ‌ كوهستانی‌ قفقاز در جنوب‌ غربی‌ آسيا سرچشمه‌ می‌گيرند و به‌سوی‌ جنوب‌ شرقی‌ ادامه‌ می‌يابند و به‌ خليج‌ فارس‌ می‌ريزند. (به‌ نقشۀ‌ شمارۀ‌ ١٦ مراجعه‌ كنيد).

نقشۀ‌ شمارۀ‌ ١٦

به‌ اين‌ ترتيب‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ انسان‌ تقريباً در مركز سطح‌ زمين‌ آفريده‌ شد، چرا كه‌ اين‌ منطقۀ‌ فرات‌ قفقازی‌ تقريباً در مركز نيمكرۀ‌ شرقی‌، كه‌ بزرگتر از نيمكرۀ‌ غربی‌ است‌، قرار دارد (به‌ مربع‌ سياه‌ بر نقشۀ‌ ١ مراجعه‌ كنيد).

نقشۀ‌ شمارۀ‌ ١

قوم‌شناسان‌ معمولاً اين‌ منطقه‌ را مهد اوليۀ‌ همۀ‌ نژادهای‌ انسانی‌ به‌شمار می‌آورند. از اين‌ منطقه‌، يعنی‌ گهوارۀ‌ نژاد بشری‌ بود كه‌ گاو، بز، گوسفند، اسب‌، خوك‌، سيب‌، هلو، گلابی‌، آلو، گيلاس‌، به‌، توت‌ سفيد، انگور فرنگی‌، درخت‌ مو، زيتون‌، انجير، خرما، بادام‌، گندم‌، جو، جو صحرايی‌، نخود فرنگی‌، لوبيا، بذرك‌ (درخت‌ كتان‌)، اسفناج‌، تربچه‌، پياز و بيشتر ميوه‌ها و سبزی‌های‌ ما به‌ نقاط‌ ديگر برده‌ شدند.


[] بابِل

با اينكه‌ برخی‌ تصور می‌كنند كه‌ مكان‌ دقيق‌ باغ‌ عدن‌ احتمالاً در ارتفاعات‌ ارمنستان‌ و در سرچشمۀ‌ رودهای‌ دجله‌ و فرات‌، كه‌ در آن‌ موقع‌ شايد تا اين‌ حد بالاتر از سطح‌ دريا نبوده‌اند، قرار داشته‌، ولی‌ محل‌ سنتی‌ و عموماً پذيرفته‌ شدۀ‌ باغ‌ عدن‌ در بابل‌ و نزديك‌ مصب‌ فرات‌ است.

در حال‌ حاضر رودخانه‌های‌ فرات‌ و دجله‌ حدود ١۵٠ كيلومتر بالاتر از خليج‌ فارس‌ به‌ هم‌ می‌پيوندند. در زمان‌ ابراهيم‌ كرانه‌های‌ خليج‌ به‌ حدود "اور" می‌رسيد و اين‌ دو رودخانه‌ بصورت‌ دو جريان‌ مجزا به‌ خليج‌ می‌ريختند. اين‌ مطلب‌ در نقشۀ‌ شماره‌ ١۵ با خط‌چين‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌.تمامی‌ دشت‌ بابل‌ از رسوبات‌ آبرفتی‌ اين‌ دو رودخانه‌ بوجود آمده‌ بود. غالباً مسير بستر رودخانه‌ها عوض‌ می‌شد.

در زمان‌ آدم‌ احتمالاً رودخانه‌های‌ فرات‌ و دجله‌ در فاصلۀ‌ كوتاهی‌ به‌ هم‌ می‌پيوستند، و دوباره‌ پيش‌ از اينكه‌ به‌ خليج‌ بريزند از هم‌ جدا می‌شدند، و باغ‌ در همين‌ محل‌ كه‌ بين‌ نقطۀ‌ اتصال‌ و نقطه‌ انشقاق‌ دو رودخانه‌ قرار داشت‌، واقع‌ شده‌ بود. و به‌ اين‌ ترتيب‌ ۴ شاخه‌ يا "شعبه‌" بوجود می‌آمد (٢: ١٠)؛ دو رودخانه‌ همچون‌ كناره‌های‌ شرقی‌ و غربی‌ خليج‌ ادامه‌ می‌يافتند و جيحون‌ و فيشون‌ ناميده‌ می‌شدند. در كتيبه‌های‌ كهن‌، خليج‌ فارس‌ يك‌ "رودخانه" ناميده‌ شده‌ است.

نقشه‌ ١۵ - مهد نژاد بشر

[] نكتۀ‌ باستانشناختی‌: اريدو، محل‌ سنتی‌ و پذيرفته‌ شدۀ‌ باغ‌ عدن

نقطۀ‌ دقيقی‌ كه‌ در روايات‌ به‌عنوان‌ مكان‌ باغ‌ عدن‌ تعيين‌ شده‌، تعدادی‌ تپه‌ است‌ كه‌ در ١٨ كيلومتری‌ جنوب‌ اور قرار دارد و به‌ نام‌ اريدو (ابوشارم‌) شناخته‌ می‌شود. اين‌ محل‌ سكونت‌ "آداپا"، يعنی‌ آدم‌ بابلی‌ بوده‌ است‌. به‌ گواهی‌ منشور وِلد، دو پادشاه‌ اول‌ تاريخ‌ در اريدو سلطنت‌ كردند.

در كتيبه‌های‌ باستانی‌ بابلی‌ آمده‌ است‌: "در نزديكی‌ اريدو باغی‌ بود و در آن‌ درخت‌ مقدس‌ اسرارآميزی‌ وجود داشت‌ كه‌ درخت‌ حيات‌ بود؛ كاشته‌ شده‌ توسط‌ خدايان‌، كه‌ ريشه‌هايش‌ عميق‌ بودند و شاخه‌هايش‌ سر به‌ آسمان‌ كشيده‌ بودند و ارواح‌ محافظ‌ از آن‌ نگهداری‌ می‌كردند و هيچ‌ انسانی‌ وارد باغ‌ نمی‌شود."

هال‌ و تامپسون‌ از موزۀ‌ بريتانيا (١٩-١٩١٨) خرابه‌های‌ اريدو را از خاك‌ درآوردند. آنان‌ نشانه‌هايی‌ يافتند حاكی‌ از اينكه‌ اريدو شهر ثروتمندی‌ بوده‌، و به‌عنوان‌ خانۀ‌ اوليۀ‌ بشريت‌ مورد احترام‌ بوده‌ است.


[] منطقۀ‌ اريدو

حفاری‌ها نشان‌ داده‌ كه‌ منطقۀ‌ اطراف‌ اريدو در اولين‌ اعصار شناخته‌ شدۀ‌ تاريخ‌ بشريت‌، پر جمعيت‌ بوده‌ و قرنها بر "مركز جهان" تسلط‌ داشته‌؛ بسياری‌ از كهن‌ترين‌ و ارزشمندترين‌ كتيبه‌ها در اين‌ منطقه‌ كشف‌ شده‌اند.

اور شهر ابراهيم‌، ١٨ كيلومتر از اريدو فاصله‌ داشت.

  • فاره‌ شهر قديمی‌ نوح‌، در ١٠٠ كيلومتری‌ اريدو قرار داشت.

  • عبيد (اَل‌ عبيد)، جايی‌ كه‌ در آن‌ قديمی‌ترين‌ مدرك‌ شناخته‌ شدۀ‌ تاريخی‌ يافت‌ شد، تنها ٢٢ كيلومتر با اريدو فاصله‌ داشت.

  • لاگاش‌ كه‌ در آن‌ كتابخانه‌های‌ عظيم‌ قديمی‌ كشف‌ شد در ٩٠ كيلومتری‌ اريدو واقع‌ شده‌ بود.

  • نيپور، مركز كتابخانه‌ای‌، در ١۵٠ كيلومتری‌ اريدو قرار داشت.

  • ارك‌، شهر نمرود، ٧۵ كيلومتر با اريدو فاصله‌ داشت.

  • لارسا كه‌ در آن‌ منشور وِلد كشف‌ شد، ٦٠ كيلومتر با اريدو فاصله‌ داشت‌، و فاصلۀ‌ بابل‌ از اريدو تنها ٢٣٠ كيلومتر بود.[٣]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهديزاده کابلی بازنويسی شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- پیدایش، باب ٢، آیۀ ٢۴
[۲]- پیدایش، باب ٢، آیۀ ٢۵
[۳]- راهنمای کتاب مقدس، صص ۳۴-۳٩



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

هنری هلی، راهنمای کتاب مقدس، ترجمۀ: جسيکا باباخانيان، سابرينا بدليان و ادوارد عيسی بيک، زير نظر کشيش ساروخاچيکی، هلند: چاپ اول - ٢٠٠٠ ميلادی