جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

نگـاهـی بـه انجمن ادبی کـابـل

از: نجم کاويانی


فهرست مندرجات

[انجمن ادبی کابل]



[] نگاهی به انجمن ادبی کابل

«انجمن ادبی كابل»، نزديک به هشتاد سال پيش در سال ۱۳۱۰ خورشيدی برابر با ۱۹۳۱ ميلادی با شرکت شماری از نويسندگان و شاعران در کابل تأسيس گرديد. «مقصد از تأسيس اين انجمن اصلاح و توحيد سبک ادبيات و اتخاذ اسلوب نگارش و روشن ساختن تاريخ، مشاهير، رجال و مفاخر گذشته وطن»[۱] اعلام شد.

«انجمن ادبی كابل»، ماهنامه‌‌‌ی را به‌نام «کابل» در ۱۵ جوزا (خرداد) ۱۳۱۰ خورشيدی برابر به ۶ ژوئن ۱۹۳۱ ميلادی به‌زبان فارسی انتشار داد. اين مجله به‌نشر موضوعات «علمی، ادبی، اجتماعی و تاريخی»[٢] می‌پرداخت. در نخستين شماره‌ی آن «مرام مجله» و «مرام انجمن» منتشر شده است. در همين شماره و شماره‌های بعدی ماهنامه زير عنوان «يادآوری و پيشنهاد»، می‌خوانيم: «انجن ادبی چون در نظر دارد صفحات مجلۀ کابل را به‌مضامين تاريخی و ادبی وطن مزين سازد لذا: به نويسندگان محترم که بتوانند در اين راه از قبيل شرح حال و آثار ادبا و شعرا وغيره سر برآوردگان افغانستان، با اطلاعات نفيسۀ تاريخی و ادبی که در زوايای فراموشی و نسيان مدفون گرديده است خدمتی نمايند، يک دوره سالانۀ مجلۀ کابل و يا يک جلد کتاب نفيسی از طرف انجمن ادبی مجانا به نويسنده اهدا می‌شود.»

در روی جلد نخستين شماره‌ی ماهنامه‌ی «کابل» چنين نوشته شده:

    «نگارنده: سرورگويا؛ مخابرات با مدير انجمن (محمدانور بسمل) است؛ عنوان تلگرافی: کابل، انجمن. اشتراک سالانه‌ی مجله «در کابل ۱۲ افغانی، ولايات ۱۴ افغانی و در خارج کشور نيم پوند انگليسی بود، برای طلبۀ معارف وطن که حائز نمره‌های ۱، ۲ و ۳ باشند و کسانی که کمک قلمی می‌نمايند رايگان و سائر طلبه معارف وطن نصف قيمت»[٣] بود.

افزون بر انتشار مجله، اين انجمن به تصحيح و تصديق کتاب‌‌های تأليف‌شده کمک می‌رساند و پيرامون ترجمه‌های ادبی و تاريخی اظهار نظر می‌کرد.

    «انجمن ادبی كابل»، در پايان سال ۱۳۱۱ خورشيدی، نخستين سالنامه را در افغانستان با عنوان «سالنامۀ کابل» که دربرگيرينده‌ی رويدادهای مهم سال، مقالات و گزارش‌های ادبی، هنری و تاريخی بود، به‌زبان فارسی چاپ و منتشر کرد که در مقدمه‌ی نخستين شماره‌ی آن چنين آمده است: «انجمن ادبی کابل در اواخر سال ۱۳۱۱ شمسی در اين فکر افتاد که ... اقدام به‌نشر يک سالنامۀ خصوصی از طرف مجلۀ کابل نمايد ... تا جايی که مواد و اطلاعات لازمه به‌دست آمد، [آنرا] ترتيب داده و اينک به‌عنوان سالنامۀ کابل به [جهت] مطالعه هموطنان تقديم می‌شود.»[۴]

نخستين مدير «انجـمن ادبی كابل»، محمدانور بسمل بود. چندی بعد شاهزاده احمدعلی خان درانی به‌عنوان معاون انجمن و در سال ۱۳۱۱ خورشيدی به‌مقام مديريت انجمن و غلام ‌جيلانی خان اعظمی، به‌مقام معاونت آن منصوب گرديدند.

نخستين اعضای «هئيت انجمن ادبی كابل» عبارت‌ بودند از: مير غلام‌محمد خان غبار، قاری عبدالله خان، عبدالعلی خان مستغنی، محمدكريم خان نزيهی، سرور خان جويا، سرور خان گويا، حفيظ‌الله خان و امين‌الله خان زمرلای. سيد قاسم خان، به‌عنوان مترجم فرانسه و عبدالباقی خان لطيفی به‌عنوان منشی انجمن تعيـين شدند[۵].


در جمله فعاليت‌های سال اول «انجمن ادبی کابل»، علاوه بر چاپ دوازده شماره ماهنامه‌ی «کابل»، می‌توان از تأسيس شعبه‌‌‌های تاريخ، تأليف و ترجمه، برگزاری همايش‌های علمی و ادبی، به راه انداختن مسابقات ادبی، تأسيس کتابخانه‌ی با کتاب‌هايی علمی، تاريخی، ادبی به‌زبان‌های فارسی، عربی، انگليسی، فرانسه و از کوشش در راستای شناساندن انجمن به‌ديگر مؤسسات ادبی جهان، ياد کرد.

اعضای «انجمن ادبی کابل» به‌نوشتن و تأليف آثاری تاريخی و ادبی پرداختند و هم‌چنين به ترجمه برخی آثاری از ساير زبان‌ها به‌فارسی مبادرت کردند. آن‌ها افزون بر تأليف و ترجمه به‌تصحيح و ويراستار برخی آثار منتشر شده نيز پرداختند. در همين‌جا بايد به‌تدوین و ترتيب دایرة‌المعارف (دانشنامه) «آریانا» به‌عنوان یکی از کارهای مهم «انجمن ادبی کابل» اشاره کرد که نخستین شماره‌ی آن در سال ۱۳۲۷ خورشیدی چاپ و منتشر شد.

«انجمن ادبی کابل» و نشريات آن آهسته آهسته راه خود را در ميان لايه‌های با سواد جامعه باز کرد و شماری از اعضای انجمن به‌عنوان شخصيت‌های انديشمند، ترقی‌خواه و ملی مطرح شدند، نفوذ و اعتبار شان گسترش يافت. در چنين اوضاع و احوالی دولت وقت به‌تلاش برخاست تا با برکناری و حتی زندانی ساختن افراد انديشمند و مستقل انجمن هواداران خود را جايگزين آن‌ها سازد. دولت در گام نخست دو عضو سرشناس و پرکار «انجمن ادبی کابل»، را بازداشت و به زندان انداخت.

مير غلام‌محمد غبار، يکی از اعضای برجسته‌ی «انجمن ادبی کابل» در همين رابطه می‌نويسد: «... روز پنج‌شنبه بود، ۲۲ سنبله (شهريور) ۱۳۱۲ شمسی بعد از ظهر دروازه دفتر انجمن ادبی باز شد و دو نفر پليس تفنگچه‌دار (هفت تير) وارد انجمن گرديده، مرا بازداشت کردند...»[٦]

نخستين اعضای «هئيت انجمن ادبی كابل» متشکل از رئيس، معاون و هشت عضو بود که دولت در گام نخست محمدانور بسمل را از مديريت «انجمن ادبی کابل»، کنار زد و به‌جای آن يکی از شاهزدگان درانی را نصب کرد و دو عضو سرشناس و پرکار «انجمن ادبی کابل»، مير غلام‌غبار و سرور جويا را بازداشت و زندانی کرد و عضو سومی، کريم نزيهی را ممنوع‌القلم اعلام داشت.

مير غلام‌محمد غبار (۱۸۹۸-۱۹۷۸ م)، يکی از پايه‌گذاران «انجمن ادبی کابل»، مرد آزادی‌خواه، تجددطلب و مشروطه‌خواه، مورخ برجسته‌ی افغانستان در سال ۱۹۳۳ ميلادی از طرف دولت وقت بازداشت و به زندان افتاد و تا سال ۱۹۳۵ ميلادی در زندان ماند و بعدا به ولايت (استان) فراه تبعيد شد و تا سال ۱۹۴۲ ميلادی به‌عنوان تبعيدی در آنجا بسر برد. وی که در دوره هفتم مجلس شورای ملی نماينده شهريان کابل در پارلمان بود، باردگر خود را برای دوره‌ی هشتم نامزد کرد، اما دولت وقت وی را بازداشت و به‌زندان انداخت و او از سال ۱۹۵۲ ميلادی تا ۱۹۵۶ ميلادی در زندان ماند. غبار در سال ۱۹۷۸ ميلادی چشم از جهان فروبست. کتاب «افغانستان در مسير تاريخ» در دو جلد، اثر ارزشمند و منبع معتبری است که از وی در کنار چندين کتاب و ده‌ها مقاله به‌جا مانده است.

سرور جويا (۱۸۹۸–۱۹۶۱ م)، مردی مشروطه‌خواه و مترقی، شاعر و نويسنده آزادی‌خواه و يکی از پايه‌گذاران «انجمن ادبی کابل» بود. سلطنت وی را در سال ۱۹۳۷ ميلادی بازداشت کرد و به زندان انداخت و وی ۱۳ سال در زندان ماند. جويا بعد از آزادشدن از زندان، در تأسيس «جمعيت وطن» که حزب اپوزيسيون دولت بود، نقش فعال ايفا کرد و به انـتقاد از سياست‌های دولت پرداخت. دو سال بعد از آزاد شدن، دولت افغانستان وی را دو باره به زندان انداخت تا او ۱۰ سال ديگر را هم در زندان بماند. وی مجموعا ۲۳ سال زندانی بود. سرور جويا در سال ۱۹۶۱ ميلادی در زندان به نحو مرموز زندگی را پدرود گفت.

کريم نزيهی (۱۹۰۵-۱۹۸۳ م)، نويسنده و شاعر آزادی‌خواه، يکی ازاعضای جوان «انجمن ادبی کابل»، بود. وی نه تنها از «انجمن ادبی کابل» کنار گذاشته شد، بلکه بيست سال (۱۹۶۰-۱۹۴۰ م) از طرف دولت ممنوع‌القلم بود. کريم نزيهی در سال ۱۹۸۳ در غربت زندگی را پدرود گفت.

«گفته می‌شود که دولت کابل به‌دو منظور دست به ايجاد اين نهاد [انجمن ادبی کابل] زده بود. نخست اين‌که مي‌خواست چنين وانمايد که در پی رشد و گسترش ادبيات کشور است و از سوی ديگر در اين انديشه بود که اعضای انجمن را نخست نشانی (شناسايی) کند و در فرصتی ديگر دست و دهان نويسندگان مخالف رژيم را بی‌رحمانه ببندد.»[٧]

دولت بعد از کنارزدن و زندانی کردن شماری از افراد انديشمند و مستقل «انجمن ادبی کابل» و جابجا کردن هواخواهان دولت، نظارت بر فعاليت‌های انجمن را تشديد بخشيد و آن را هر چه بيشتر در خدمت سياست‌های دولت قرار داد.

در اين ميان سياست فرهنگی و زبانی سلطنت افغانستان از نيمه‌ی دهه‌ی سوم سده‌ی بيستم دستخوش چرخش جدی و اشکارا شد. به سخن مير محمدصديق فرهنک، مورخ شناخته‌شده‌ی افغانستان «پس از آنکه در سال ۱۹۳۲ ميلادی هتلر رهبر حزب ناسيونال سوسياليست آلمان زمام قدرت را در دست گرفت و به‌تبليغ نظريه برتری نژادی پرداخت، يک عده از شخيت‌های دولتی افغانستان از جمله محمدداود خان و محمدنعيم خان ... به‌نظر مذکور گرويده و تبليغات همانندی را در افغانستان روی دست گرفتند. آن‌ها ... تعميم زبان پشتو و طرد ساير زبان‌ها را ... به‌عنوان سياست جديد فرهنگی در محل تطبيق گذاشتند.»[٨]

دولت افغانستان در چهارچوب «سياست جديد فرهنگی» کوشش کرد که «انجمن ادبی کابل» را که يکی از کانون‌های برجسته‌ی زبان و ادب فارسی بود، از فعاليت براندازد. در گام نخست نام «انجمن ادبی کابل» را که نام فارسی بود به «پشتو تولنه» که نام پشتو است، تبديل کرد. در همين رابطه در شماره‌ی ششم سالنامه‌ی کابل می‌خوانيم: «به تاريخ ۲۰ حمل [فروردين] ۱۳۱۶ شمسی ... سردار محمدنعيم [پسر عم محمدظاهر شاه، شاه مستعفی افغانستان] به وزارت معارف مقرر شدند ... انجمن [انجمن ادبی کابل] ... را مبدل به پشتو تولنه فرموده بشکل آکادمی در آوردند.

بعد از آنکه انجمن ادبی [کابل] عنوان پشتو تولنه ... يافت ... به چهار شعبه منقسم گرديد: شعبه تأليف و ترجمه، شعبه ادبيات، شعبه نشريات، شعبه لغات و صرف و نحو پشتو.»[۹]

«انجمن ادبی کابل» سالنامه‌ی را به‌نام «سالنامه‌ کابل» از سال ۱۳۱۱ خورشيدی به بعد چاپ و منتشر می‌کرد، بعد از تغيير نام «انجمن ادبی کابل» به «پشتو تولنه» نام «سالنامه‌ی کابل» توسط دولت افغانستان نيز به پشتو يعنی «د کابل کالنی» برگرداننده شد. (به سه عکس پشتی سالنامه‌ی کابل نگاه کنيد.)


همچنين «مجله کابل» که نخستين ارگان انجمن ادبی کابل بود و به فارسی منتشر می‌شد، نام آن به پشتو «د کابل مجلی» تبديل شد و عمدتا به زبان پشتو انتشار يافت.

مختصر اينکه «انجمن ادبی کابل» در چهارچوب «سياست جديد فرهنگی و زبانی» دولت محمدظاهر شاه، که همانا تضعيف و کنار زدن زبان و ادب فارسی بود، به «پشتو تولنه» و نام «سالنامه کابل» به «د کابل کالنی» و نام «مجله کابل» به «د کابلی مجلی» تبديل شد و در محتوی و زبان آن‌ها تغيير آمد و شماری از اعضای انجمن روانه‌ی زندان شدند و يا ممنوع‌القلم گرديدند....

بدين ترتيب سلطنت و گروه‌های فارسی‌ستيز، «انجمن ادبی کابل» را که يکی از کانون‌های علمی، ادبی و فرهنگی کشور بود، از فعاليت و حضور فزيکی برانداختند. به‌نظر می‌رسد، عقلانی بود که سلطنت به‌جای برانداختن «انجمن ادبی کابل» نهادهای را برای «انکشاف زبان پشتو» تأسيس می‌کرد. اما سلطنت پروژه‌ی ديگری در دست اجراء داشت، از جمله تلقين اين نظريه باطل که گويا "آبادی زبان پشتو" در "ويرانی زبان و ادب فارسی" است با تأسف هنور هم اين پروژه ناکام هواخواهان و پيروان دارد.

در هر حال روشن است که کفاره‌ی سياست‌های فارسی‌ستيزی سلطنت و گروه‌های تفوق‌طلب را هنوز هم مردم ما می‌پردازند. در همين‌جا می‌خواهم تأکيد کنم که بکار‌گيری شيوه‌های غيرعلمی و روش‌های غير دموکراتيک مشکل زبان را حل نمی‌کند. به‌نظر نگارنده تجربه و زندگی نشان داد که «انکشاف زبان پشتو» از طريق پيش‌برد سياست ستيز با زبان و ادب فارسی نه عقلانی است، نه ممکن و عملی. همان اندازه که فارسی‌ستيزی مردود است، پشتو‌ستيزی و يا ستيز با هر زبان ديگر مردود و زيانبار است. فقط با پذيرش کونه‌گونی و همزيستی زبان‌ها و پيش گرفتن سياست علمی و شيوه‌های دموکراتيک زمينه‌ی رشد و بالندگی همه زبان‌های کشور در کنار هم ميسر می‌کردد و پس.

اما کارنامه‌ی «انجمن ادبی كابل» در طی نزديک به يک دهه فعاليت، به‌رغم همه دشواری‌ها و فضای اختناق چشم‌گير است. فعاليت‌های انجمن باعث مطرح شدن شماری از نويسندگان، شعرا، تذکره‌نويسان، انديشمندان و دگرانديشان در جامعه گرديد. هم‌چنين شماری از رجال ادبی و علمی توسط نويسندگان انجمن به جامعه معرفی شدند.

شماری از تأليفات و ترجمه‌های «انجمن ادبی کابل» به امر بيداری و آگاهی جوانان کشور کمک کرد. البته جو خودکامگی و سانسور سلطنت مانع از آن بود که نويسنده بتواند آزادانه آنچه را که می‌انديشد و می‌داند بر روی کاغذ بياورد. در همين رابطه، مير غلام‌محمد غبار، يکی از اعضای پيشگام انجمن می‌نويسد: "در تابسان ۱٩۳۳ من عضو انجمن ادبی بودم ... فضای تاريک مانع آن بود که نويسنده بتواند آنچه را می‌داند و می‌خواهد آزادانه روی کاغذ آورد، زيرا سلطنت سد سديدی به‌عنوان سياست روز و غيره در برابر هر فکر و عمل نويسندگان کشيده بود..."[۱٠]

بيشترين اعضای «انجمن ادبی کابل»، نويسندگان، شاعران و انديشمندانی آزدی‌خواه، تجددطلب و مترقی بودند که به‌رغم فضای اختناق و پيگرد دست به تأليف و ترجمه آثار ارزشمندی زدند. دولت در طی مدت کوتاه يک و سوم بنيادگذاران «انجمن ادبی کابل» را کنار زد و شماری از آن‌ها را به زندان انداخت. اما سخن فرجامين اينکه به باور نگارنده طنين کارنامه‌ی آن‌ها برای جنبش‌های اجتماعی و سياسی، ادبی و فرهنگی افغانستان الهام‌بخش باقی ماند. ولی آنچه به پياده ‌شدن آرمان‌های عاليه داد‌خواهانه و ترقی‌خواهانه آن‌ها تعلق می‌گيرد، هم‌چنان به‌عنوان پروژه‌ی درازمدت ناتمام مانده است...

پايان
دلو (بهمن) ۱۳۸٩ خورشيدی
ژانويه ۲۰۱۱ ميلادی


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط نجم کاويانی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- سالنامه‌‌ی كابل، از انتشارات انجمن ادبی كابل، سال اول، ۱۳۱۱، ص ۱۰٩.
[۲]- پشتی مجله کابل، ۱۵ جوزا ۱۳۱۰ خ.
[۳]- همان‌جا.
[۴]- همان‌جا، مقدمه
[۵]- همان‌جا، ص ۱۰٩
[۶]- مير غلام‌محمد غبار، افغانستان در مسير تاريخ، جلد دوم، ويرجينيا، ۱٩٩٩، ص ۱۳٩.
[٧]- لطيف ناظمی، نخستين انجمن ادبی در افعانستان، سایت دری دویچه وله
[۸]- مير محمدصديق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخير، چاپ دوم، ويرجينيا، ۱۹۸۸، ص ۴۳۷.
[۹]- سالنامه‌‌ی كابل، از انتشارات انجمن ادبی كابل، سال ششم، ۱۳۱۶، ص ۵۵۵.
[۱٠]- مير غلام‌محمد غبار، افغانستان در مسير تاريخ، جلد دوم، ويرجينيا، ۱٩٩٩، ص ۱۳۸.



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها







[برگشت به بالا]