جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

توت عنخ آمون

گردآوری از: دانشنامه آریانا

تاریخ مصر باستان

(توت عنخ آمون و باستان‌شناسی)


فهرست مندرجات

[...][...]


در سال ۱۹۲۲ باستان‌شناس انگلیسی به‌نام "هوارد کارتر" هنگام حفاری‌های باستانی در نزدیکی "الا قصر" مقبره "توت عنخ امون" را کشف کرد. توت عنخ امون "از فرمانروایان سلسله هجدهم مصر بود که در حوالی سال ۱۳۴۸ قبل از میلاد به سلطنت رسید. جسد مومیایی شده این فرعون در تابوتی به‌طول ۱۸٠ سانتی‌متر قرار داشت که حاوی ۱٠۶۵ کیلوگرم طلا بود. روی نوارهای صورتش، صورتک بسیار زنده نمایی از طلا و پر از جواهرات قرار داده بودند. مجموعه شگفت‌آوری از انگشتر و گردنبند و طلسم و زینت‌آلات نفیس در لابلای پارچه‌های کفن یافت شد. اندام‌های داخلی بدن فرعون را در آورده و پس از مومیایی کردن در یک صندوق جداگانه از جنس رخام گذاشته بودند. مومیایی و تابوت هنوز در مقبره هستند و طلا و جواهرات در موزه ملی مصر در قاهره به نمایش گذاشته شده‌اند.


[] توت عنخ آمون

توت عنخ آمون، مانند همه جوانان شیفته بازی و تفریح بود و شکار و تیراندازی و قایقرانی بر رود نیل را به امور حکومت و حل کردن مشکلات سلطنت ترجیح می‌داد. ضعف فرعون کوچک در کشورداری، سبب قدرت یافتن درباریان و از جمله سردار سپاه او "هورم هب" شد. به این ترتیب، هنوز مدتی از زمامداری "توت عنخ آمون" نگذشته بود كه هورم هب با همدستی چند نفر از درباریان نقشه قتل فرعون جوان را کشید تا خود به سلطنت مصر برسد. و بالاخره هم او را از بین برد.

مصریان باستان معتقد بودند که پس از مرگ، تا زمانی که جسم آنها سالم باشد، روح‌شان نیز زنده خواهد ماند. به‌همین جهت مردگان‌شان را مومیایی می‌کردند تا جنازه پوسیده نشود و روح زنده بماند.


مومیایی کردن مرده‌ها، به‌خصوص در مورد فرعون‌هایی که می‌مُردند، با دقت کامل انجام می‌شد و به‌دست مومیاگرهای با تجربه و ماهر صورت می‌پذیرفت. از طرفی، هوای خشک و سوزان و بدون هر گونه آلودگی و میکروب داخل مقبره‌ها، کمک بسیار موثری بود در جلوگیری از فساد و نابودی جسدهای مومیایی شده و موجب سالم ماندن آنها می‌شد.

طبق باورهای مصریان باستان، مردگان در دنیای دیگر، زندگی را به نوع دیگر آغاز می‌کردند و بنابراین، نیازمند خانه‌هایی محکم بودند تا در آینده از باد و باران و طغیان رود نیل ویران نشود. همچنین، برای زندگی در دنیای پس از مرگ نیز باید به‌قدر کافی وسایل زندگی می‌داشتند. به‌همین جهت هر فرعونی که می‌مرد، بخشی اعظمی از ثروتش را همراه جسد مومیای شده‌اش دفن می‌کردند. در این میان، فراعنه که در زمان حیات خود زندگی باشکوهی داشتند، مقبره خود را در دل صخره‌ها حفر می‌کردند، یا به‌صورت هرم‌های بزرگی می‌ساختند. و در اتاقی درون هرم انواع جواهرات، لباس‌های فاخر، عطر و لوازم آرایشی، ظرف‌های زرین، کوزه‌های شراب و غذا، اسلحه، تخت پادشاهی، ارابه‌های جنگی و حتی قایق مخصوص با هفت پاروی طلایی برای عبور از رودها و دریاهای آن جهان قرار می‌دادند تا آسایش و رفاه این جهان را در آن جهان نیز داشته باشند.

امروزه بیشتر اطلاعات ما درباره تمدن مصر باستان، به‌دلیل کاوش‌هایی است که باستان‌شناس‌ها در مقبره‌های قدیمی و اهرام مصر و دره سلاطین انجام داده‌اند. آنها از روی آثار بدست آمده از این مقبره‌ها و مطالعه آنچه به خط هیروگلیف بر ستونهای قصرها و معبدها و دیوار مقبره‌ها نوشته شده است، توانسته‌اند به راز و رمز تمدن درخشان مصر باستان پی ببرند.

هیروگلیف خط تصویری مصریان قدیم بود. آنها منظور خود را با ترسیم شکل انسان و حیوان و نباتات و دیگر چیزها بیان می‌کردند. باستانشناس‌ها تا مدت‌ها قادر نبودند از خط هیروگلیف سر در بیاورند. اما در سال ۱٧۹۹ توسط یکی از سربازان ارتش ناپلئون امپراطور فرانسه، قطعه سنگی در دهانه رود نیل، واقع در حوالی روستای "روزتا" به دست آمد. بر این قطعه سنگ، در سه ستون به سه زبان یک مطلب واحد حکاکی شده بود. یکی به خط معمولی مصریان باستان، دیگری به خط یونانی و سومی به خط هیروگلیف (تصویری). تاریخ نگارش این سه متن، سال ۱۹۵ قبل از میلاد بود.

در سال ۱٨۱۹، یعنی بیست سال پس از پیدا شدن "قطعه سنگ روزتا"، سرانجام کوشش‌های یک باستان‌شناس فرانسوی به‌نام "شمپلیون" به نتیجه رسید و او با مقایسه کردن الفبای سه خط، موفق شد رمز خط هیروگلیف را کشف کند و مطالب نوشته شده بر روی سنگ روزتا را که در ستایش فرعون مصر بود، بخواند. از آن پس، همه سنگ نبشته‌ها و پاپیروس‌های مصر باستان ترجمه شد و پرده از روی تاریخ مصر باستان بر افتاد.

اما، باز هم هیچ نشانه‌ای از فرعون "توت عنخ آمون" به دست نیامد و اثر او در میان آثار به‌دست آمده از اهرام یافت نشد. باستان‌شناس‌ها گمان می‌کردند که مقبره فرعون "توت عنخ آمون" را نیز همانند دیگر مقبره‌ها و مکانهای تاریخی مصر، دزدان زودتر پیدا كرده و غارت کرده‌اند و به‌همین دلیل است که اثری از این فرعون به‌دست نمی‌آید.

اما ‌هاوارد کارتر، باستان‌شناس انگلیسی اعتقادی جزء این داشت. او معتقد بود که مقبره فرعون توت عنخ آمون، پس از گذشت قرن‌ها و هزاره‌ها، چنان در زیر لایه‌های شن و ماسه مدفون شده است که دست هیچ انسانی بدان نمی‌رسد. لُرد کارنارون که یک لرد ثروتمند انگلیسی و علاقه‌مند به آثار باستانی و از جمله دوستان‌ هاوارد کارتر بود نیز همین فکر را داشت.

این دو در سال ۱۹۱۴ شروع به اجرای یک سلسله عملیات شناسایی و باستان‌شناسی در دره سلاطین (مصر) کردند. در این دره، پیش از آن ٢٦ مقبره از فرعون‌های مصر کشف شده بود و دیگر کسی گمان نمی‌کرد مکانی کشف نشده باقی مانده باشد. گذشته از باستان‌شناس‌ها، دزدان آثار باستانی هم وجب به وجب این دره را طی سال‌ها زیر و رو کرده بودند.

آیا فرعون توت عنخ آمون یک افسانه بود، آیا اصولاً در سلسله فرعون‌های مصر چنین فرعونی وجود داشته است؟ مگر نه آنکه به گفته تاریخ و تاریخ‌نویسان، جنازه مومیایی شده این فرعون هم طی مراسمی باشکوه در یکی از مقبره‌های دره سلاطین قرار داده شده بود؟ در این صورت، این مقبره کجا بود؟

در کاوش‌های قبل از‌ هاوارد کارتر، یک جعبه عاج و یک کاسه فلزی یافت شده بود که به هر دوی آنها نام فرعون " توت عنخ آمون" نقش بسته بود.

شش فصل از یک کاوش سازمان یافته و همه‌جانبه گذشت، بی‌آنکه مقبره یا حتی نشانی از آن به‌دست آید. گروه اکتشاف دچار خستگی و ناامیدی شدیدی شده بود. اگر وضع به‌همین منوال می‌گذشت، شاید گروه ناچار می‌شد برای همیشه این فکر را کنار بگذارد و از ادامه کار دست بردارد.

در مرحله‌ای از اکتشاف، زمانی که کارگران در عمق ٦ متری مشغول کار بودند و با احتیاط تمام لایه لایه خاک را برمی‌داشتند، با دیوار آجر چینی شده روبه‌رو شدند. این کشف گروه را هیجان‌زده کرد. آیا این همان مدخل مقبره گمشده فرعون نبود که با آجر و ساروج مسدود شده بود؟

دیوار را با احتیاط کامل برداشتند و به درون دخمه رفتند. آنجا اتاقی بود انباشته از انواع وسایل گرانبها و لوازم زندگی که همه به روزگار باستان تعلق داشت. ‌هاوارد درباره آن کشف بزرگ نوشته است: "از سه هزار سال پیش، پای هیچ آدمیزادی به آن دخمه نرسیده بود و در آن لحظه ما در حال گشودن دفتری دیگر از تاریخ تمدن بشریت بودیم."

اما، بر خلاف آنچه‌ هاوارد می‌پنداشت، پیش از آنها کسانی به درون دخمه راه یافته بودند. زیرا، هیچ نظم و ترتیبی در قرار گرفتن اشیاء نبود. ظاهراً اتاق و چیزهایی که به طرزی درهم و برهم به ‌هرسو افتاده بود، نشان می‌داد که افرادی وارد اتاق شده و هر چه را یافته بودند، با شتاب جمع‌آوری کرده و با خود برده بودند. جعبه‌های خالی... کوزه‌های شکسته... لباس‌های پاره... ارابه‌های طلایی واژگون شده... و...، همه نشان از یک دستبرد شتاب‌آلود داشت. با این حال، بسیاری از اشیاء با ارزش هنوز بر جای مانده بود.

در ادامه عملیات، گروه اکتشاف به دو اتاق رسید. هر اتاق انباشته از لوازم و چیزهای متعلق به هزاران سال قبل بود. و همه آشفته و بی‌نظم. به نظر می‌رسید دزدها در همه حال یک قدم جلوتر از گروه اکتشاف هستند.

هاوارد در دفتر یادداشت روزانه خود نوشت: "این دزدیها، بی‌تردید هزاران سال پیش اتفاق افتاده است. بی‌شک در مصر باستان گروه‌هایی از دزدان بوده‌اند که کار آن‌ها دستبرد زدن به مقبره ثروتمندان بلافاصله پس از دفن بوده است. زیرا آن‌ها فقط طلا و جواهرات به سرقت برده‌اند و از ترس اینکه مبادا نگهبانان سر برسند، با شتاب مقبره را ترک کرده‌اند."

اما، اگر این دخمه‌ها، مقبره و یا مقبره‌هایی بودند، پس چرا هیچ جنازه‌ای در آن‌ها نبود؟

بررسی دخمه‌ها به دقت و مرحله به مرحله انجام شد. در گوشه‌ای از اتاق سوم، قسمتی از دیوار با خشت و ساروج مسدود شده بود. وقتی این قسمت را نیز گشودند، ‌هاوارد با شور و هیجان بسیار دریافت که در این مرحله، دزدها نتوانستند جلوتر از آن‌ها عمل کنند. ‌‌‌هاوارد قدم به اتاقی نهاد که به راستی از سه هزار سال پیش تا آن لحظه کسی وارد آن نشده بود.

دیوارهای این اتاق از نقاشی دیواری و نوشته‌هایی به خط زیبای هیروگلیف پوشیده بود. دو مجسمه نیزه به دست، در دو طرف مدخل اتاق چنان قرار گرفته بودند که انگار نگهبان‌هایی برای حفاظت از آن اتاق بودند. درست در کنار مجسمه‌ها، قایقی از طلا همراه با هفت پاروی طلایی بود و رو به روی آنها پرده‌ای طلایی روی چیزی که در نگاه اول معلوم نبود چیست قرار داشت.‌ هاوارد باید چنان پرده را با احتیاط برمی‌داشت که نه به خود پرده آسیبی وارد می‌آمد و نه به آنچه که در زیر آن بود. این کار مدتی وقت گرفت.

سر انجام، وقتی که پرده کنار رفت، راز بخش دیگری از تاریخ کشف شد. چشمان حیرت‌زده‌ هاوارد صحنه‌ای را دید، که از ٣۵ قرن قبل از آن، نگاه هیچ انسان دیگری بر آن نیفتاده بود. در میان تابوت بزرگی از جنس آبنوس، جسد مومیایی شده فرعون "توت عنخ آمون"، در خواب ابدی و در حالی که یک عصا سر کج و یک خرمن‌کوب به نشانه سلطنت الهی، در دست داشت که بر روی صورت جسد یک ماسک طلایی نیز قرار داشت.

در تهیه این ماسک زرین، چنان هنر و دقتی به کار رفته بود که انسان گمان می‌کرد با فرعون رو در رو شده است. وقتی‌هاوارد ماسک طلایی را برداشت چهره مومیایی شده فرعون را دید، در تاریخ باستانشناسی رویدادی هیجان‌انگیز از رویارویی دو انسان به فاصله ٣۵٠٠ سال به وقوع پیوست.

نکته بسیار مهم این کشف در آن بود که تا آن زمان، جنازه مومیایی شده هیچ فرعون دیگری از دره سلاطین مصر یافت نشده بود.

انتشار این خبر مهم در سال ۱۹٢٣ میلادی که "مقبره توت عنخ آمون در حفاری‌های دره‌ای در نزدیکی منطقه الاقصر مصر کشف شده است"، دنیا را به هیجان آورد. هیچ اکتشاف تاریخی دیگری همچون این کشف بزرگ مورد توجه رسانه‌های گروهی جهان قرار نگرفته و چنین شور و هیجانی به پا نکرده بود. در صدر همه خبرها و تفسیر‌ها این جمله دیده می‌شد: "خواب ٣۵٠٠ ساله فرعون آشفته شد."

درست در آستانه این پیروزی بزرگ بود که لرد کارنارون، دوست و همراه‌‌ هاوارد درگذشت. با مرگ ناگهانی او عده‌ای به کنایه گفتند که گرفتار خشم و نفرین فرعون شده است. دیری نگذشت که یکی دیگر از اعضای گروه نیز به شکلی مرموز در گذشت. از همه شگفت‌آورتر این بود که یک دانشمند زیست‌شناس، درست در همان لحظه که مشغول عکسبرداری از اجزای بدن فرعون با اشعه ایکس بود، سکته کرد و درگذشت. پزشکان می‌گفتند که این مرگ‌ها همه تصادفی هستند. برخی نیز معتقد بودند که هوای داخل مقبره‌ها آلوده به میکروبی ناشناخته و خطرناک بوده که موجب چنین مرگهای مرموزی شده است.

اما، آزمایش‌ها علمی ثابت کرد که هیچ میکروبی در آن هوا نیست و یکی از دلایل مصون ماندن جسد فرعون از فساد و تباهی نیز همین امر بوده است. به هر حال، مطبوعات به هیچ وجه حاضر نبودند از این موضوع دست بردارند.

ماجرا زمانی شگفت‌انگیزتر شد که که تقریباً طی هفت سال پس از کشف جنازه فرعون، همه اعضای گروه بیست نفره اکتشاف یکی پس از دیگری و هر یک به شکل مرموزی مردند و تنها ‌هاوارد باقی ماند که او نیز نمی‌توانست هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای از آن مرگ‌های پی در پی ارائه دهد.

آیا به راستی نفرین فرعون بود که چنین دامنگیر گروه اکتشاف جسدش شده بود؟ آیا میکروب یا ویروسی مرگبار، اما مجهول بود که آن افراد را آلوده کرده و باعث مرگشان شده بود؟

هنوز کسی نتوانسته است دلیلی قانع‌کننده برای آن بیان کند.

اما این مهم است که سرانجام‌ هاوارد کارتر به کمک دانش و پشتکار خود موفق شد پاسخی شایسته به تاریخ‌نویسان بدهد و معمای فرعون "توت عنخ آمون" را برای همیشه حل کند.


[]



[]



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]

[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها







[برگشت به بالا]