جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

استاد قاسم افغان

از: دانشنامه‌ی آریانا

استاد قاسم افغان


فهرست مندرجات
موسیقی در افغانستانهنرمندان افغانستان

استاد قاسم افغان (زاده‌ی ۱۲٦۲ خ - درگذشته‌ی ۱۳۳۵ خ)، بینان‌گذار موسیقی معاصر افغانستان و نخستین کسی بود که موسیقی معاصر این کشور را از موسیقی هندی جدا کرد و سبک جدید به‌وجود آورد[۱]. او آوازخوان دربار امبر عبدالرحمان خان، امیر حبیب‌الله خان، شاه امان‌الله و محمدظاهر شاه بود[٢].


زندگی‌نامه
استاد قاسم افغان

قاسم فرزند استاد ستارجو در سال ۱٢٦٢ خورشیدی[٣]، در کوچه خواجه خوردک یا خرابات کابل زاده شد. پدرش، استاد ستارجو یکی از موسیقی‌دانان ایالت کشمیر بود، که در دربار امیر عبدالرحمن خان نوازندگی می‌کرد[۴] و مادرش اهل کابل بود. به‌گفته‌ی عبدالوهاب مددی «از استاد ستارجو یک دختر به‌نام سید بی‌بی و پنج پسر به‌نام‌های قاسم، محمدرستم، شیرمحمد، محمدشفیع و جبار باقی ماند که دراین میان، فقط قاسم به‌فعالیت‌های هنری‌اش - به‌صورت پیگیر و خستگی‌ناپذیر - ادامه داد.»[۵]

قاسم که بعدها با نام «قاسم‌جو» فعالیت هنری خود را آغاز کرد، زبان اردو را از پدر، زبان دری را از مادر و آموزش‌های ابتدایی (تعلیمات دینی و خواندن و نوشتن) را که در آن روزگار معمول بود، در مسجد «مدرسه‌ی علیا» فراگرفت. هم‌چنان او آموختن موسیقی را نزد پدر خود شروع کرد. گفته می‌شود که پدرش به او «مَدَم‌نوازی» (سه‌تارنوازی) آموخت. سپس نزد استاد قربان‌علی به شاگردی پرداخت و آخرین استاد موسیقی او استاد پیاراخان هندی بود. افزون بر این، چندبار به هند سفر کرد و از آنجا نیز چیزها آموخت. از آن پس، خود به مقام استادی رسید و موسیقی‌دانان برجسته‌ای تربیت کرد[٦].

وی، در سیزده سالگی به هنر موسیقی روی آورده و از همان دوران به‌دربار عبذالرحمن خان راه یافت. او به دستور امیر، بر اساس غزلی از کتاب حافظ شیرازی، آهنگی ساخت و آن را در دربار خواند. این اولین آهنگ او بود که در دربار مورد تشویق قرار گرفت[٧]. در این باره، در مجله‌ی لمر، شماره ۱۱، که در سال ۱٣۵٠ منتشر شده، از زبان استاد یعقوب قاسمی پسر ارشد استاد قاسم، چنین آمده است:

    ... استاد ستارجو، پدرکلان من با دسته‌ی خود در دربار امیر عبدالرحمان خان نوکر بود و معاش داشت که شب‌های پنج‌شنبه و جمعه نوکری بدهد. اما اگر در بین هفته گاهگاهی ضیاءالملت (امیر عبدالرحمان خان) به شنیدن ساز میل می‌فرمود، دسته‌ی ساز را احضار می‌کرد. پدرم یعنی استاد قاسم نیز همیشه در دسته‌ی پدر خود بود و اگر چه در دسته وظیفه‌ی نداشت، اما عقب پدر خود می‌نشست. او که در آن وقت شاید ۱٢ یا ۱٣ سال بیشتر نداشت. هنوز درس موسیقی ندیده، در موسیقی دسترسی نداشت و آوازی نخوانده بود. در یکی از روزها ضیاءالملت به خوانندگان دربار امر کرد غزل حافظ که با این بیت شروع می‌شود «غلام نرگس مست تو تاجداران‌اند» را بخوانند. خوانندگان همه مات ماندند، زیرا این غزل یا سایر غزل‌های دری را یاد نداشتند و خواندن‌هایی که در دربار می‌کردند. همه دُرُبت و ترانه بود که الفاظ آن سانسکریت است. در این موقع، قاسم، در همان صِغر سن جرأت کرده به پا ایستاده شد و گفت «اگر حضور مبارک اجازه بدهند من این غزل را می‌خوانم».

    ضیاءالملت پرسید که «پدرت یاد ندارد، تو چطور یاد داری؟» گفت «صاحب، من چون نزد ملا صاحب کتاب خواجه حافظ را خوانده‌ام این غزل را یاد دارم.» امیر اجازه داد که بخواند. قاسم برای اولین بار با ساز این غزل را خواند و خوب خواند که مورد پسند ضیاءالملت واقع شد و بخششی هم دریافت کرد. ضیاءالملت از استاد ستارجو پرسید که «خواندن را تو به وی یاد دادی؟» گفت: «خیر، این اولین بار است که من صدای او را می‌شنوم...» در آن وقت‌ها هارمونیه رواج نداشت و استاد ستارجو همراه مَدَم می‌خواند. هم‌چنین بعضی خوانندگان دیگر مانند استاد قربان‌علی همراه رباب می‌خواندند. به‌هر حال، اولین خواندن استاد قاسم در دربار امیر عبدالرحمان خان بود و او بعد از آن نزد پدرش و سپس استاد قربان‌علی شاگرد شد.[٨]

استاد قاسم در اوایل از خدمتگزاران سردار نصرالله خان بود و سپس به‌خواست امیر حبیب‌الله خان به‌عنوان آوازخوان و نوازنده وارد خدمت در دربار شاه گردید و ماهانه دوصد روپیه‌ی کابلی که در آن زمان مبلغ گزاف بود، حقوق دریافت می‌کرد. در این دوره، در دسته‌ی او، نوازنده‌های چون: استاد فتح (طلبه‌نواز) و حاجی غلام‌رضا و خلیفه لعلو پدرکلان هم‌آهنگ (سارنگ‌نواز) و عبدالستار (سنتورنواز) و آقامحمد پدر موسی قاسمی (دلربانواز) شامل بودند.

استاد قاسم از همان زمان در این فکر بود که چگونه می‌تواند غزل‌های دری را در قالب طرزهای هندی به یک سبک جدید درهم بیامیزد. از این روی، همواره در خانه تمرین می‌کرد. عبدالوهاب مددی می‌نویسد:

    در همین زمان‌ها بود که یک عده اشخاص کسبی و شوقی نزد او شاگرد شدند. از شاگردان کسبی استاد قاسم که نزد او شکر ماندند، استاد نتو، استاد محمدعمر، استاد نبی‌گل، استاد رحیم‌گل، آقامحمد سلام جلال‌آبادی مشهور به سلامی، عبدالشکور، طلامحمد، غلام‌نبی، گل‌محمد قندهاری مشهور به کُلو، محمدصابر، استاد رحیم‌بخش، عبدالواحد (سارنگ‌نواز) و غیره بودند و از شاگردان شوقی او، مرحوم میرزانظر، ماما باقی، صاحبداد عکاس، میرزا غلام‌حیدر، حافظ محمداکبر و یک عده درباریان...[۹]

بدین‌گونه استاد قاسم مراحل مختلف هنری‌اش را پیمود، تا این که در زمان سلطنت امان‌الله خان به‌عنوان استاد موسیقی و خواننده‌ی ویژه‌ی دربار منصوب شد و آثار جاودانه‌ای در موسیقی افغانستان اجرا کرد و نیز با آموزش به هنرجویان موسیقی تأثیر مهمی در تربیت موسیقی‌دانان و نوازندگان افغان گذاشت. در این دوران، به گرفتن مدال‌های طلا و الماس به‌نام‌های نشان «مسرت» و «یادگار استقلال» نایل آمد[۱٠].

استاد قاسم افغان در حال اجرای کنسرت در سفارت انگلیس کابل

به نوشته محمدصدیق قیام در کتاب «از صدا تا آهنگ»، شاه امان‌الله، استاد قاسم را مانند وزرای کابینه، همیشه در کنار خود می‌نشاند و «استاد قاسم درس وطن‌پرستی، استقلال‌خواهی و حتی سیاست را از شاه آموخت.»[۱۱]

پس از جنگ سوم افغان و انگلیس، وقتی «دابس» نماینده‌ی انگلیس به کابل آمد تا درباره‌ی استقلال افغانستان با دولت این کشور مذاکره کند، استاد قاسم، چندبار در حضور او برنامه اجرا کرد. در یکی از دعوت‌های رسمی، دابس از استاد قاسم پرسید که به کدام یک از آلات موسیقی بیشتر مهارت دارد، استاد پاسخ داد: «در همه». دابس سئوال کرد: «در پیانو هم؟» استاد گفت: «آری». دابس بازهم پرسید: «آیا از طرزهای موسیقی خاص افغانی که خود شما ترتیب داده‌اید، می‌توانید به من یاد دهید؟» استاد گفت: «بلی، اما به شرطی آن که هر نغمه‌ی را که من در یک سمت پرده‌های پیانو بنوازم، شما همان نغمه را به سمت دیگر پرده‌های پیانو بنوازید». دابس پذیرفت. آنگاه استاد قاسم به نواختن ترانه‌ی استقلال آغاز کرد و با صدای رسا خواند[۱٢]:

مکتب ماست جای اسـتقلالدرس ما نکـته‌هـای اسـتقلال

صدای ترانه‌ی استقلال افغانستان در فضای قصر طنین انداخت و با کف‌زدن‌های حاضران استقبال شد. دابس که غافل‌گیر شده بود، با دستان خود ترانه‌ی استقلال افغانستان را نواخت. در پایان محفل استاد قاسم ترانه‌ی «غیرت افغانی» را اجرا کرد که شعرش از عبدالعلی مستغنی است[۱٣]:

نـاز دارد بـی‌ســروســامـانــی‌امبحـر در بـر، قطـره‌ای طـوفـانی‌ام
آسمان سیر است سرگردانی‌اممشـکل هر کار شــد آسـانـی‌ام
گــر نـدانـی غـیــرت افـغــانـی‌ام
چون به میدان آمـدی می‌دانی‌ام

استاد قاسم در زمان سلطنت امیر حبیب‌الله کلکانی ناراض بود و در دربار او آهنگ‌های کنایه‌آمیز می‌خواند[۱۴]. پس از آن که محمدنادر شاه، به سلطنت رسید، استاد قاسم را مورد نوازش و لطف شاهانه قرار داد و به‌عنوان استاد موسیقی و آوازخوان دربار گماشت[۱۵]. در زمان پادشاهی محمدظاهر شاه نیز مقام او به‌عنوان استاد موسیقی و آوازخوان دربار هم‌چنان پابرجا بود[۱٦].

در سال ۱٣٣٢ خورشیدی، زمانی که ریاست رادیو کابل هفتادمین سالروز تولد استاد قاسم را تجلیل کرد، به دریافت نشان طلایی «خدمت» نایل آمد و سپس بازنشسته شد و تا پایان عمر حقوق خود را از دولت دریافت می‌کرد[۱٧].

به گفته‌ی عبدالوهاب مددی، استاد قاسم موسیقی معاصر افغانی را از هندی جدا کرد، شکل عمومی آن را تغییر داد و طرزهای جدید به‌نام طرز قاسمی و افغانی در عرصه‌ی فن موسیقی به‌وجود آورد. او می‌نویسد:

    خلاصه استاد قاسم موسیقی‌دان جامعی بوده در تمام شقوق موسیقی حق استادی داشته و جنبه‌های فنی و احساسی موسیقی را حین سرودن مراعات می‌کرد. در سرودن راگ، راگنی، تُهمری، خیال، غزل، ترانه و حتی طرزهای روستایی، پشتو و دری علی‌السویه گوی سبقت را از استادان معاصرش ربوده بود و در خواندن راگ‌ها و انواع طرزهای مخصوص موسیقی هندی در بسی کنفرانس‌های موسیقی در هند در کنار سایر استادان به صفت یک استاد موسیقی استقبال می‌شد.[۱٨]

همو در جای دیگر می‌افزاید:

    این هنرمند توانا علاوه بر این که استاد مسلم موسیقی بود و از عهده‌ی اجرای همه انواع آهنگ‌های کلاسیک و فولکوریک به‌خوبی به در می‌آمد، در ظرافت‌های هنری، موقع‌شناسی، انتخاب اشعار و سرودها، رعایت اصل تقدم شعر بر موسیقی، مقید بودن به اصول و ارزش‌های راگ وقت و اجرای چاشنی‌های طویل در غزل‌خوانی، چنان ابتکار و سلیقه‌ای داشت که می‌توان او را یک نابغه‌ی موسیقی خواند. او شاگردان زیادی در موسیقی تربیت کرد، در بالابردن مقام و حیثیت اجتماعی هنرمندان موسیقی تلاش فراوان داشت و تا آخرین سال‌های زندگی به‌عنوان سرحلقه‌ی خراباتیان وطن شجاعانه در جهت رشد و توسعه‌ی موسیقی‌ای که خود بنیان‌گذار آن بود، فعالیت کرد و به ایجاد طرزهای بی‌شماری پرداخت که تاکنون نُقل محافل هنری است.[۱۹]

سرانجام، استاد قاسم، در سن ٧٣ سالگی در ٢٢ سنبله (شهریور) ۱٣٣۵ خورشیدی، در هنگام غروب خورشید درگذشت و روز بعد، در شهدای صالحین شهر کابل به خاک سپرده شد.[٢٠]


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها

پيوست ۱: بصیراحمد حسین‌زاده، استاد قاسم


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- عبدالوهاب مددی، سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان، ص ۴٣
[٢]-
[٣]- خ. م. خ. می‌نویسد: «استاد قاسم افغان پسر استاد ستارجو در ١٣٠٢ هجری قمری، در خرابات کابل تولد یافته. پدرش از موسیقی‌دانان بلند کشمیر است که در عصر اعلیحضرت ضیاءالملة و الدین عبدالرحمن خان کابل آمد و به‌دربار شاهی مقام گرفت». (سالگره‌ی استاد قاسم افغان ٢٣ سنبله‌ی ١٣٣٦ (بخش دوم)، گردآورنده: غ. حبیب نوابی، وب‌سایت کابل ناتهـ).
عبدالله وفا می‌نویسد: «قاسم افغان، پسر استاد ستارجو از موسیقی‌دانان بلندمرتبت کشمیر است، که در سال ١٣٠٢ هجری مطابق - ١٨٨١ عیسوی، در کوچه‌ی خواجه خوردک خرابات کابل تولد شد.» (عبدالله وفا، مرحوم استاد قاسم، وب‌سایت خاوران)
اما دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا با اشتباه به‌جای تاریخ هجری قمری، هجری شمسی نوشته است: «قاسم افغان: در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی ۱۸۸۱ عیسوی در کوچه خواجه خوردک یا خرابات تولد گردید». (قاسم افغان، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد)
[۴]-
[۵]- سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان، ص ٣٧
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها

عبدالوهاب مددی، سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان، تهران: محمدابراهیم شریعتی افغانستانی (عرفان)، چاپ ۱٣۹٠ خورشیدی، شابک: ٢-۵٣٨٧-٠۴-٠٦۴-۹٧٨





[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:هنرموسیقیموسیقی در افغانستانزندگی‌نامه‌ی هنرمندان افغان