جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه

جنگ افغانستان و «تخته بزرگ شطرنج»

از: پل جی (Paul Jay)؛ برگردان از وب‌سایت دیدگاه

جنگ افغانستان و «تخته بزرگ شطرنج»

(بخش نخست و دوم)


فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


سایت اینترنتی «راسیسکایا گزیتا» گفت‌وشنود زبیگنیو برژینسکی (Zbigniew Brzezinski) در رابطه به کتاب جدیدش زیر عنوان «پیشگویی‌های استراتیژیک» را در شماره ۵٧۴۱ خود، در ٢۹ مارچ ٢٠۱٢ به‌نشر رسانده که به یکی از پرسش‌های الکساندر گاسیوک در رابطه با افغانستان پاسخ می‌دهد. الکساندر گاسیوک می‌پرسد:

    «شما در کتاب اخیر خود، خاطرنشان کردید که ایالات متحده امریکا در افغانستان در تنهایی [انزوای] استراتیژیک مواجه شده است. شما در زمان تصدی مقام مشاور امنیت ملی رییس جمهور کارتر همه‌چیزی که در توان داشتید، انجام دادید تا شوروی را از افغانستان بیرون برانید. ولی روسیه کنونی، با گذشت ٣٠ سال، ایالات متحده امریکا و ناتو را در سطح امکانات خود، جهت به پیروزی رسیدن اقدامات آن در این کشور حمایت و یاری می‌رساند. به‌نظر شما آیا این همکاری خصلت صادقانه دارد، اگر آری، چرا؟

برژینسکی چنین پاسخ می‌گوید:

    «فکر می‌کنم صادقانه است، زیرا از چشمه منافع خردباورانه و دورنگرانهء خودی سیرآب می‌شود. روسیه می‌داند که اگر نیروهای بنیادگرا و افراطی بر افغانستان چیره شوند؛ از اثر آن می‌تواند بنیادگرایی در آسیای میانه و هم ممکن است در میان جمعیت ٣٠ میلیونی مسلمانان داخل روسیه گسترش یابد. روس‌ها هم‌چنان آگاه اند که: اهداف ایالات متحده امریکا، از زمان حرف‌های پُر وعده‌یی پریزدنت جورج بوش در باره این‌که، کشور افغانستان می‌تواند دارای یک دولت معتدل دموکراتیک باشد، تا به حال مورد بازنگری قرار گرفته است. امروز انتظار ها با این مسأله در پیوند اند، که پس از خروج ایالات متحده امریکا، یافتن نوعی حل بیشتر سنتی، توأم با تضمین‌های پشتیبانی‌شدۀ منطقه‌ای، می‌تواند ثبات و بازسازی را در آن کشور فراهم آورد. به‌ویژه اگر کشورهای خارجی و در وهله اول ایالات متحده امریکا به افغانستان پس از جنگ، یاری‌های اقتصادی برسانند.»

در این‌جا گفت‌وشنود پل جی با زبیگنیو برژینسکی، دربارۀ جنگ در افغانستان که از شبکه ریال‌نیوز ایالات متحد امریکا (The Real News) پخش شده و توسط وب‌سایت دیدگاه به فارسی برگردان شده است، نشر می‌گردد.


[] گفت‌وشنود پل جی با برژینسکی

بیش از ۵٠ سال است که زبیگنیو برژینسکی یکی از پرنفوذترین اندیشمندان و بازیگران سیاست جهانی ایالات متحده می‌باشد. او مشاور رئیس جمهور کندی، جانسون و ریگان بود. او بود که والی کمتر شناخته شده ایالت جورجیا را به کمیسیون سه جانبه دعوت کرد و در نتیجه از سال ۱۹٧٦ تا ۱۹٨٠ مشاور امنیت ملی رییس جمهور جیمی کارتر گردید.

برژینسکی، در زمان سرنگونی شاه ایران، تهاجم روسیه به افغانستان، عادی‌سازی روابط با چین، ساخت راکت‌ها و توفقات کمپ دیوید در مرکز قدرت آمریکا قرار داشت.

برژینسکی در کتاب خود، که در سال ۱۹۹٧ تحت عنوان «تخته بزرگ شطرنج» به‌چاپ رساند به گونه‌یی عجیب و با زبان دقیق چشم‌اندازهایش را در باره امریکا و جهان بیان می‌دارد.

    «جایزه اصلی ژئوپولیتیک امریکا عبارت از ایرو آسیا می‌باشد. برتری جهانی امریکا به‌طور مستقیم وابسته به این است که این کشور تا چه مدت می‌تواند برتری موثرش را در قاره ایروآسیا حفط کند. در حدود ٧۵ درصد از جمعیت جهان در ایروآسیای زندگی می‌کنند، هم‌چنین در اینجا بیشترین ثروت فیزیکی جهان از جمله صنعتی و منابع طبیعی متمرکز است. در حساب ایروآسیا حدود سه چهارم از ذخایر انرژی جهان وجود دارد.

    عقب‌نشینی امریکا از جهان و یا به‌علت ظهور ناگهانی یک رقیب موفق سبب بی‌ثباتی عمومی بین‌المللی خواهد شد. در واقعیت امر این مسأله باعث تولید هرج‌ومرج جهانی می‌شود. وظیفه اصلی این است تا چنان نمود که در آینده هیچ کشوری و یا ائتلاف از کشورها نتواند به یک نیروی ژئوپولتیکی هم بسته شده و ایالات متحده امریکا را از ایروآسیا بیرون رانند و حتا نقش داوری ما را کاهش دهند.»

من وعده نمودم تا با پروفسور برژینسکی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی در واشنگتن صحبت کنم. پرسش چنیین است: چرا ایالات متحده امریکا در افغانستان می‌جنگد؟

پل جی: به شبکه ریال نیوز خوش آمدید. نام من پل جی است. به ما زبیگنو برژینسکی می‌پیوندد، از شما سپاسگذارم.

برژینسکی: من هم از شما سپاسگذارم.

پل جی: اگر اندیشه‌های شما کمی تغییر داده شود، شما می‌نویسید که ایالات متحده امریکا به‌منظور مقابله با هرج‌ومرج گلوبال (جهانی) و تأمین ثبات آن، باید برتری‌اش را بر جهان حفظ نماید. منطقه کلیدی و حاکم عبارت از ایروآسیای می‌باشد. گویا ماهیت برتری ایالات متحده امریکا بسته به استراتیژی ایروآسیا است. در حال حاضر استراتژی آمریکا در متن ایروآسیای چگونه است؟ در این میان نقش جنگ افغانستان از چی قرار می‌باشد؟

برژینسکی: اجازه دهید اضافه کنم، من در کتاب هم‌چنان می‌نویسم که برتری آمریکا برای همیشه جاودانه نخواهد بود. در واقع، اگر ما سیاست‌های غیرعاقلانه را دنبال نماییم که از نظر تاریخی، به اصطلاح نمی‌شود همراه با پا زمان را تعقیب کرد، در آن‌صورت بازنده می‌شویم. و من می‌ترسم که در برخی حالات، نگرانی‌های من توجیه‌پذیر نیز می‌باشند از جمله: پس از سپتامبر 11، ما به‌گونه‌ای واکنش نشان دادیم که مشکل را ژرفتر ساخت. در نتیجه ما به ماجراجویی کشیده شدیم، که می‌تواند پایان آن به‌سختی پیش‌بینی شود.

با این حال، عواقب این ماجرا، هرگاه ما نتوانیم آن را تا دیر نشده به‌گونه پایان بخشیم، می‌تواند برای ما ویرانگر باشد. ما به آنچیزی درگیر شدیم که من آن را در کتاب خویش «بالکان گلوبال» نامیده‌ام. بالکان بخشی از اروپا بود، که با ضعف داخلی به درگیری‌های زیاد قومی، مذهبی و ارضی، که در آن قدرت‌های بزرگ نیز کشیده شده بودند، گرفتار گردید. در حال حاضر بالکان جهانی از شرق سوئز تا غرب سین ژیان و از مرزهای جنوبی روسیه، یعنی از شمال قزاقستان تا اقیانوس هند گسترش می‌یابد. بدین معنا که آن‌جا منطقه‌یی است دارای ۵۵٠-٦٠٠ میلیون نفر. غمگنانه باید اذعان نمود که اکنون در این منطقه پرآشوب ما هم قهرمان هستیم و هم دشمن.

پل جی: چرا این مسأله دارای اهمیت می‌باشد؟ چرا برای آمریکا بر این منطقه چنان مهم است؟

برژینسکی: ‌‌تسلط یعنی توانایی اداره و رهبری. درگیربودن با توانی اداره یکسان نیست. به‌عنوان مثال، من حس می‌کنم که ما در عملیات نظامی بیش از حد غلو کردیم. اما فکر می‌کنم توانایی‌های ما در مدیریت منافع نیروهای متفاوت درگیری در این قاره بزرگ از اهمیت مرکزی برای ثبات و امنیت ما برخوردار می‌باشد. اما این بدان معنی نیست که ما باید درگیر نظامی شویم.

پل جی: شما در مورد ثروت باورنکردنی و اهمیت خط لوله‌های منطقه نوشته‌اید. چرا برای امریکا مهم است که در همه این بخش‌ها نقش داور را بازی کند؟

برژینسکی: یکبار دیگر، من نمی‌گویم که امریکا باید به‌عنوان داور باشد. اما من فکر می‌کنم برای ما بسیار مهم است تا بدانیم که رهبری و مدیریت منابع نقش مهمی در توزیع قدرت گلوبال ایفا می‌کند. و سایر نقاط جهان، جایی که ما منافع داریم و یا در آن‌جا ها روابط نزدیک را ایجاد نموده‌ایم مانند: خاور نزدیک، جاپان، چین، اروپا، هرگاه اینها به یک قدرت وابسته شوند، این مسأله می‌تواند نقش مخرب داشته باشد؛ ضرر به‌وجود آورد و باعث شروع درگیری شود. بنابرین تنوع در منابع انرژی خود یک منبع امنیتی می‌باشد.

پل جی: سیاست‌های ایروآسیایی اوباما چیست؟

برژینسکی: این یک سوال خیلی خوبی است. شاید بهتر باشد، شما از خود وی بپرسید.

پل جی: خوب، اما او با شما دیدار می‌کرد. آیا تا هنوز با او ارتباط دارید؟ من نمی‌دانم، اجازه بدهید تا از شما رُک و پوست‌کنده بپرسم، آیا او با شما در مورد ارسال سربازان بیشتر [به افغانستان] مشورت کرد؟

برژینسکی: اگر من بگویم بله، این یک تحریف حقیقت است. خوب، من در چیزی شبیه یک بحث، از جمله در کاخ سفید مشغول بودم. اما من فکر نمی‌کنم که سهم من قابل ملاحظه بوده باشد؛ زیرا از تجربه شخصی خویش می‌دانم که واقعاً سهم اساسی را کسانی به‌عهده دارند که که همه روزه با وی در تماس بوده و در مباحث انتخاب گزینه‌ها اشتراک می‌ورزند. مشاور به‌طور جانبی دعوت شده بود، شاید هم تنها به‌خاطر مراعات نزاکت. او در تصمیم‌گیری نقشی ندارد. بنابراین من عاری از توهم می‌باشم.

من در مورد سیاست چگونه می‌اندیشم؟ من فکر می‌کنم که او چاره‌یی دیگری نداشت. او وضعیت را به ارث گرفته است. سئوال این است که آیا او با این شیوه می‌تواند مسایل را حل کند تا به باتلاق جاودان مبدل نشود، که ما را با خود غرق نماید. این یک چالش واقعی است.

پل جی: این اندیشه که ایروآسیای از اهمیت کلیدی برای قدرت گلوبال امریکا برخوردار است... آیا فقط این ایروآسیا علت آن گردید تا ما در افغانستان باشیم؟

برژینسکی: خیر. من فکر می‌کنم که علت حضور ما در آنجا عبارت از حمله تروریستی عظیم در ایالات متحده امریکا بود، که طراحان آن در پناهگاه‌های امن تروریست‌ها در افغانستان قرار داشتند. ما برای رژیم آن زمان افغانستان یعنی برای رژیم طالبان پیشنهاد نمودیم که یا به این پناهگاه‌های امن پایان بدهند، و آن‌های را که به ما حمله نموده‌اند، به ایالات متحده امریکا تسلیم نماید و یا هدف اقدام قریب‌الوقوع نظامی به‌منظور از بین بردن لانه تروریست‌ها، به‌طور اخص القاعده قرار خواهد گرفت. آن‌ها دوم را انتخاب نمودند. ما بدین لحاظ در افغانستان هستیم.[۱]

پل جی: در کتاب خویش شما در مورد اهمیت پاکستان، افغانستان و ترکمنستان در رابطه به‌موضوع انرژی اشاره می‌کنید. شما حتماً از چنین نقطه نظر آگاهی دارید که گفته می‌شود: این مهم نیست که القاعده پناهگاه‌های امنی در افغانستان، یا وزیرستان و یا هامبورگ دارد، بلکه مسأله از این قرار است که القاعده می‌تواند ضرباتش را از هر کجا وارد آورد. به‌عبارت دیگر چشم‌انداز استراتیژیک در این‌جا طور دیگر است.

برژینسکی: خیر، یک لحظه، شما در باره کدام چشم‌انداز نظر دارید؟ این اوباما نبود که داخل افغانستان شد. این کار را کسی دیگری ٨ سال قبل انجام داد.

پل جی: آری، اما آن‌ها به کدام علتی، چنین اهمیت ستراتیژیکی را، به مثل اداره کنونی، برای افغانستان قایل نبودند.

برژینسکی: بلی، آن‌ها اهمیت قایل نبودند. اما آن‌ها بدان‌جا آمدند و قایم مقام شدند. ولی کار را به انتها نرسانده و تصمیم گرفتند به‌جای دیگر بروند. رفتن به عراق یک اقدام شک‌برانگیز بود.

ولی من فکر می‌کنم که با در نظرداشت وضعیت پس از 11 سپتامبر، ما انتخاب خاصی نداشتیم - آن‌جا مقصرین اصلی بودند. آن‌ها ٣ هزار امریکایی را کشتند. آن‌جا سازمان آن‌ها موجود بود. برای ما لازمی بود تا آن‌ها را نابود کنیم. مسأله سر این است، که بعداً چی اتفاق افتاد.

من در این تصامیم، اشتراک غیر مستقیم داشتم. قسمی که تذکر دادم، در چند نشست وزارت دفاع و وزیر دفاع به‌زودی پس از ۱۱ سپتامبر اشتراک ورزیدم. آن‌ها در آن زمان با چند تن از ما مشوره می‌کردند. ولی می‌خواهم صراحت بدهم که مشوره معنای اتخاذ تصامیم را ندارد. این فقط جریان مباحثات است، که گاهی مفید می‌باشد، گاهی برای آن‌صورت می‌گیرد تا به یاری آن حمایت افکار عمومی را به‌سوی سیاست دولت جلب نمایند.

ولی من به‌خاطر دارم که کوشیدم تا موضع خود را بیان بدارم. موضع من آن بود که ما نیازمند گسیل قوا جهت نابودی القاعده هستیم، ولی ضرورت نیست آن‌جا باقی بمانیم. بالاخره من به‌خوبی می‌دانم که با شوروی ها در افغانستان چی رفت. و من گفتم: «آنجا دیر باقی نمانید. نه ملت‌سازی ضرور است و نه آوردن دموکراسی. بروید و بروبید و ببندید!» چنین بود موضع من.

پل جی: آیا موضع‌گیری پنتاگون با شما در همسویی قرار داشت؟

برژینسکی: من موضع پنتاگون را می‌دانم.

پل جی: موضع پنتاگون چنین است: حضور پایگاه‌های دایمی در منطقه یک نیاز می‌باشد.

برژینسکی: نی نی، باور کنید که من فکر نمی‌کنم ایالات متحده امریکا به افغانستان عقب چنین چیزی آمده باشد. این را من دقیقاً می‌دانم. اداره بوش یک رشته فراساختارهای را پدید آورد، من نمی‌دانم، آیا آن‌ها به چنین ساختارها باور داشتند یا صرفاً منظورشان تبلیغاتی بود. کاملاً دشوار است گفته شود، باور داشتند یا خیر، زیرا آن‌ها به بسیار مسایل باور داشتند، که بعداً عدم حقانیت آن به اثبات رسید. آن‌ها باور داشتند که به کمک سلاح دموکراسی می‌آورند. ولی، اگر در نظر داشته باشیم که حرف روی جامعۀ قرون وسطایی است، پس این یک برنامه طویل‌المدت می‌باشد.

در هر حالت، به وضعیت موجود بر می‌گردیم، که اوباما به میراث گرفته است. ما آن‌جا به‌خاطر نفت نرفتیم. در افغانستان به اندازه کافی نفت موجود نیست. ما بدانجا رفتیم، زیرا از آن محل بالای ما حمله نمودند. اما این مسأله آن واقعیت را تغییر نمی‌دهد، که منطقه دارای اهمیت بزرگ است. همزمان برخورد ما با منطقه نیز دارای اهمیت می‌باشد. من فکر می‌کنم که راه استقرار در منطقه و پخش نفوذ در آن از طریق برقراری حضور ما، پیوندهای تجارتی، ساختمان لوله‌های انتقالاتی، راه شرق به غرب و راه جدید ابریشم میسر است.

پل جی: در رابطه به نقطه نظر پنتاگون ... آنچی مربوط به عراق می‌شود، گفته می‌شود برای ما لازم بود تا آن اقدام را آن‌جا بدهیم و نشان بدهیم که ما توانایی انجام آن را داریم. ما نباید در سطح جهانی ضعف از خود نشان دهیم. این نقطه نظر را با افغانستان امروزی چگونه می‌توان پیوند داد؟ اگر امریکا می‌خواهد نقش برتر خویش را در منطقه، ایروآسیا حفظ نماید، باید به کسی اجازه ندهد تا آن‌کشور را از افغانستان براند.

برژینسکی: من با این‌گونه تشبیه (آنالوژی) موافق نیستم. اولاً من فکر نمی‌کنم که رفتن به عراق کدام ارزشی داشته بوده باشد! من فکر نمی‌کنم ما به عراق آمدیم تا نشان بدهیم که چقدر قوی هستیم. ما به عراق آمدیم زیرا تسلیم اطلاعات غلطی گردیدیم، که با شدت در کشور تبلیغ می‌شد گویا ما را خطر تهدید می‌کند و در عراق سلاح‌های کشتار جمعی موجود اند. ولی در آنجا چیزی موجود نبود.

پل جی: ولی ما می‌دانیم، که بوش و چینی از نبود سلاح در آن‌جا آگاه بودند.

برژینسکی: خوب من نمی‌دانم. آن‌ها علناً می‌دانستند که نمی‌دانند. می‌گویند، چنین اطلاعات رسیده بود. اما این را کنار بگذاریم. این یک نبرد کهنه است. ما نیاز به جنگیدن دوباره در آن‌جا نداریم.

ببینید ما در افغانستان به‌خاطر هشت سال حضورمان هستیم. برآمدن از آن‌جا، گفتنش ساده است. اگر ما به‌سرعت از افغانستان خارج شویم، پرسش مطرح می‌شود که عاقبتش چی می‌شود؟ آیا آن‌جا بار دیگر چیزی شبیه رژیم نظامی مستقر نخواهد شد، که به القاعده احتمال حضور را بدهد؟

وغیر از این موضوع دیگر نیز مطرح است و آن عبارت از پیوند مناقشه افغانستان با مناقشه پاکستان می‌باشد. پاکستان کشور مهم می‌باشد با جمعیت 170 میلیونی و سلاح هستوی با سیستم که همه‌یی منطقه را می‌پوشاند. بنابرین لازم است تا ما برخورد مسوولانه به مسأله نماییم. من رییس جمهور و چالش‌های وی را درک می‌کنم.

و آخری نه از نظر اهمیت: رییس جمهور اکنون با جهان به‌شدت انقطاب یافته دست و پنجه نرم می‌کند. ما اکنون مردم به‌شدت مجزا شده داریم. اکنون ما سیاست خارجی نداریم که هردو حزب از آن راضی باشند و در عوض چندین عامل در سیاست داخلی موجود است. اگر اوباما با عجله از افغانستان خارج شود، او را شکست‌خورده و رییس جمهوری که با فرار خود را نجات داد، می‌نامند. و اگر در پاکستان وضعیت به‌شدت وخامت کسب نماید، این دیگر بر اتهامات میافزاید و در نتیجه ما اقدامات غیر عقلانی بیشتر انجام خواهیم داد. بنابرین من فکر می‌کنم که اوباما در وضعیت دشوار قرار دارد.

نقطه نظر شخصی من اینست که ما باید سعی بیشتر بخرچ دهیم تا اقدامات علیه طالبان را «افغانی» بسازیم. این اقدامات نباید توسط امریکایی‌های به پیش برده شود، به‌خاطری که ما در آن حالت سرنوشت شوروی ها را تکرار می‌کنیم.

ثانیا برای ما لازم است تا با بعضی از عناصر از طالبان، که با شبکه القاعده ارتباط ندارند، توافقاتی عقد نماییم. آن‌ها نظریه‌های دارند که منحصر به افغانستان بوده و به به جهاد گلوبال علیه غرب، که القاعده می‌خواهد، دلچسپی ندارند.

و ثالثاً این هم به مثل دو نکته اولی و دومی مهم است: ما باید شیوه‌های را جستجو نماییم تا پاکستان از دشواری‌هایش رهایی یابد و هم‌چنان پرابلم‌های‌مان را در افغانستان حل نماییم. در آن‌جا مشکلات و دشواری ها زیاد است به‌خصوص این‌که ما چگونه پاکستان را تضمین دهیم که در صورت برآمدن ما از افغانستان، رژیم آن روابط دوستانه با هند نسبت به پاکستان نداشته باشد؟

پل جی: اگر در مورد استراتیژی ایروآسیایی گفته شود، تصور می‌شود که این استراتیژی به اتحاد امریکایی - هندی استوار است. ولی در این مورد کمتر گفته می‌شود، زیرا، من تصور می‌کنم این موضوع باعث انزجار مردم پاکستان خواهد شد.

برژینسکی: چنین است.

پل جی: ولی اتحاد امریکا - هند شالوده استراتیژی ایروآسیا را تشکیل می‌دهد.

برژینسکی: خوب، اگر چنین باشد، پس آن‌گاه من استراتیژی ایروآسیا را نمی‌دانم. زیرا اگر آن استراتیژی بالای این اتحاد استوار باشد، ما دیگر در حل مسأله افغانستان عاجزیم و اگر ما مسأله افغانستان را حل نکنیم، مناقشه ادامه می‌یابد، آن‌گاه اتحاد امریکا - هند بالای مناسبات چین و پاکستان، که بسیار نزدیک است، چگونه تأثیر خواهد نمود؟ و تاثیر این مسأله بالای آینده ثبات در مقیاس جهانی بین چین و هند چگونه خواهد بود؟

پل جی: من می‌کوشم علیه استدلال درون کتاب شما صحبت کنم... آیا ایالات متحده امریکا در برابر این مسأله قرار ندارد، که باید نقش‌ بازی‌گر برتر در ایروآسیا را رها کند و ایروآسیایی ها را بگذارد تا مسایل‌شان را خود حل نمایند؟

برژینسکی: ایروآسیایی‌ها کی‌ها اند. در این‌جا حرف روی افغانستان است.

پل جی: هند و پاکستان را در نظر بگیریم.

برژینسکی: خوب، با افغانی‌ها، پاکستانی‌ها، هندی‌ها، چینایی‌ها آغاز کنیم و ایرانی‌ها، روس‌ها و دیگران را اضافه کنیم...

پل جی: معاهده شانگ‌های، بالاخره آن‌ها همکاری بین همدیگر را آغاز کرده‌اند.

برژینسکی: بلی، ولی مساله روی این است که اشتراک ما در بازی ایروآسیا حیثیت منبع ثبات را داشته و می‌تواند مانع افروختن آتش شود، که مستقیماً ما و به‌شکل غیر مستقیم دوستان‌مان را نیز می‌کشاند. دوستان ما در این منطقه کی‌ها اند؟ در یک کنار آن اروپایی‌ها، در کنار دیگر آن جاپانی‌ها. علاوه بر این‌ما چندتا دوست در خلیج فارس داریم به اضافه عمارات. ما دوستان دیگر مثل اسراییل، مصر و دیگران داریم. ما باید این‌ها را فراموش نکنیم. ما به این سادگی گفته نمی‌توانیم که: «بگذار ایروآسیایی‌ها خود مسایل‌شان را حل نمایند.»[٢]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدی خراسانی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- پل جی، جنگ افغانستان و «تخته بزرگ شطرنج» (بخش نخست)، دیدگاه، شمارۀ اول: سال ٢٠۱٠، برگرفته از: وب سایت دیدگاه
[٢]- پل جی، جنگ افغانستان و «تخته بزرگ شطرنج» (بخش دوم)، دیدگاه، شمارۀ دوم: سال ٢٠۱٠، برگرفته از: وب سایت دیدگاه



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

دیدگاه، شماره‌های اول و دوم: سال ٢٠۱٠، برگرفته از: از شبکه رئال نیوز ایالات متحد امریکا