جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ مهر ۲, یکشنبه

خرافات

از: دانشنامه‌ی آریانا

خرافه


فهرست مندرجات
واژه‌های دینیخرافات دینی

خرافه (جمع: خرافات؛ به انگلیسی: ، با تلفظ آمریکایی: ؛ به آلمانی: Aberglaube)، به‌معنای باور داشتن غیرمنطقی به تأثیر امور ماورای طبیعت و خلاف عقل، تجارب شهودی و دانش بشری در امور طبیعی است. به‌سخن دیگر، هر نوع اندیشه باطل، پندار موهوم و خلاف واقع است، که سپس تبدیل به گفتار یا کردار نیز می‌شود؛ هرچند، آنچه مورد اتفاق فلاسفه است این است که هیچ تعریف مشخص و همه‌پسندی درباره‌ی خرافه وجود ندارد و تعریفی که از خرافه به‌معنای امر موهوم در ذهن مردم است بسیار نامشخص و گنگ به‌نظر می‌رسد. اما به‌هر حال، پایه‌ای علمی و عقلی و منطقی ندارد، بلکه مبتنی بر وهم است که خود از نظر روانی، ریشه در جهل و ترس دارد.

دیوید هیوم: خرافات، دشمن آزادی مدنی است؛ و مردم را تسلیم بردگی می‌کند

اغلب خرافات ریشه در واقعیات دینی و یا تجربی در زندگی بشر داشته‌اند و به‌مرور تبدیل به خرافه شده‌اند. بنابراین، در خرافه، معمولاً رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند، به یکدیگر ربط داده ‌شده و یا علت و معلول یکدیگر دانسته می‌شوند.


واژه‌شناسی

خرافات جمع خرفه یا خرافه، واژه‌ی عربی است که در اصل، از ماده خرف به‌معنای کم عقل گرفته شده و در لغت به‌معنای سخن‌ بیهوده یا حدیث باطل و بی‌اساس است و هم به‌معنای افسانه و اسطوره؛ ابن حجر، در روایتی از محمد، پیامبر اسلام، نقل کرده است که خرافه مردی از قبایل یمن بود و مدتی توسط اجنه ربوده شد و پس از مدتی به قبیله‌اش بازگشت و هنگامی که رویدادهای عجیب از زندگی جنیان را بیان می‌کرد، در میان اعراب به شهرت رسید. در عربی، به‌هر سخن عجیب و غیرقابل پذیرش که از عالمی غیر از عالم بشری و علم و تجربه انسانی آگاهی می‌دهد، حدیث خرافه می‌گویند.

واژۀ «» (خرافات)، در زبان انگلیسی، برای اولین‌بار در قرن پانزدهم (حدود ۱۴٢٠) میلادی به‌کار رفت، پیش از آن این واژه در زبان فرانسه کاربرد داشت. البته واژه‌ی فرانسوی «Superstition»، همراه با اشکال ایتالیایی «Superstizione»، اسپانیایی «Supersticion» و پرتغالی «Superstição» برگرفته از واژه‌ی لاتین کلاسیک «Superstitio» است که در قرن اول پیش از میلاد، در معنای تحقیرآمیز ترس بیش از حد از خدایان و یا ترس غیر معقول از خدایان، استعمال می‌شد. وازۀ «Superstition»، نیز مانند ریشه‌ی لاتین آن از فعل قدیمی «Superstitare» گرفته شده که از دو جز «super» و «stare» تشکیل شده که در واقع، نشان‌دهنده‌ی جذب حمایت خدایان بوده است.

از لحاط مفهوم‌شناسی، خرافه به‌معنای پنداری است که واقعیت ندارد و ساخته ذهن و فکر انسان است که پس از پیدایش به آن اهمیت می‌دهد و برای آن در زندگی خود اثر قایل می‌شود. در صورتی که هیچ‌گونه تأثیری در زندگی و حقایق هستی ندارد؛ نظیر: فال‌گیری، سعد و نحس برخی از ایام و اماکن و امثال آن.

واژه‌ی خرافات همواره با زمینه‌ی سیاسی و اجتماعی هر کشور پیوند دارد؛ به‌همین جهت، ارائه تعریف دقیق از آن به‌سختی امکان‌پذیر است.

در فرهنگ انگلیسی «رندوس هاوس» تعریف‌ دقیق‌تری از واژه‌ی خرافه آمده است، و آن این‌که، «اعتقاد یا عقیده‌ای‌ فاقد پشتوانه‌ی علمی به نحس بودن یک چیز، شرایط، حادثه، عمل خاص‌ و نظایر آن».

حقوق‌دانان نیز برای تمایز قایل شدن بین خرافات از دیگر باورها به‌مفهوم انسان معقول متوسل می‌شوند و بر این اساس خرافه را چنین تعریف می‌کنند: «هر عقیده و عملی که آدم‌های معقول و تحصیل‌کرده آن را خرافی می‌شناسند.»


پیشینه‌ی تاریخی

خرافات، پیشینه و قدمتی به درازای عمر بشر داشته، به‌گونه‌ای که همزاد او بوده و همپای جادو و اسطوره‌ها و در نزد بسیاری از مورخان، انسان‌شناسان، باستان‌پژوهان و جامعه‌شناسان، ریشه و پایه‌ی آن‌ها قلمداد شده است. علاوه بر طول تاریخ، حضور جدی خرافات در عرض جغرافیا نیز مشهود و غیر قابل انکار است.

    تاريخچه اعتقاد به خرافات به بلندی تاريخ بشريت است كه از طريق مشاهده سنگ نوشته‌ها و كتيبه‌های كشف شده در آثار باستانی از جمله آثار كشف شده مربوط به مصر باستان قابل مشاهده و مطالعه می‌باشد. «جان ملتون» در سال ۱٦٢٠ ميلادی گفت: «يك دنيا دكتر نمی‌تواند خرافات را از ذهن مردم پاك كند.» عقيده به سحر و جادو در قرن ۱٧ به‌حالت همه‌گير درآمد. «كتريج» می‌گويد: عقيده به جادو امری جهانی است. حتی در ميان افراد تحصيلكرده. بسياری از خرافاتی كه در غرب خصوصاً در انگلستان شايع است شبيه خرافاتی است كه در كشورهای شرقی وجود دارد و در اين‌جا می‌توان گفت که تعداد خرافات غربی‌ها اگر بيشتر از تعداد خرافات در كشورهای شرقی نباشد، مسلماً کمتر هم نخواهد بود.

«مرتضی رواندی» در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران» در فصلی با عنوان «دوران اسارت بشر در قید خرافات» به نقل از «برتراند راسل» آورده است: «ارسطو عقیده داشت که تعداد دندان‌های زن کمتر از دندان‌های مرد است. هم‌چنین وی عقیده داشت که اگر نطفه کودکان در موقعی که باد شمال می‌وزد منعقد شود، کودکان سالم‌تر خواهند بود. ارسطو معتقد بود گزیدن سگ هار، باعث دیوانگی انسان نمی‌شود، ولی جانوران دیگر را دیوانه می‌کند. نیش موش صحرایی مخصوصاً اگر آبستن باشد برای اسب‌ها خطرناک است.»[*]

اروپایی قرون وسطی غرق در عقایدی بود که امروزه خرافی شناخته می‌شوند. دنیای آن زمان پر بود از جادوگران، دیوها و پری‌ها. پزشکی آنان با جادو آمیخته بود و معجزه برای آنان یک پدیده روزمره بود. در مقابل نیز برخی عقاید که آن زمان خرافات شناخته می‌شد امروزه مورد تائید قرار گرفته: مثلا زمان بارداری مادران باید خود را در معرض محرکات خوشایند قرار دهند تا فرزندی تندرست داشته باشند.

با این حال، در اواسط قرن ششم میلادی، مرسوم بود به کسانی که عطسه و يا سرفه می‌کردند، تبريک بگويند؛ زيرا معتقد بودند با اين کار، شيطان از بدن آن‌ها خارج شده ‌است. بعدها وقتی طاعون عظيمی در اروپا شايع شد و مردم شروع به عطسه و سرفه ‌کردند، پاپ قانونی وضع و مردم را ملزم كرد كه اگر کسی سرفه يا عطسه کرد، برای او طلب آمرزش کنند؛ زيرا سرفه نشانه مردن از بيماری طاعون است.


خرافات و اسطوره

تردیدی نیست که در تمدن‌های باستانی که هنوز دانش و آگاهی بشر در مراحل ابتدایی و اسطوره‌یی قرار داشت و علت و ماهیت حقیقی امور برای بشر کمتر شناخته و دانسته بود، وجود مرموز ستارگان دوردست و پرتو افشانی جادویی و شگفت‌انگیز آن‌ها، تشکیل خوشه‌های عجیب ستارگان مانند خوشه پروین و خرس‌های کوچک و بزرگ و تجمع سحابی‌ها و توده‌های بی‌شکل و سیال ستارگان و همچنین نقش شناخته شده ماه و خورشید در ایجاد پدیده‌هایی مانند جذر و مد و حرکت منظم ستاره‌ها و نقش راهنماگر آن‌ها در جهت‌یابی انسان، اندک اندک، اعتقاد به‌قدرت شگفت‌انگیز و جادویی ستارگان و اجرام آسمانی را در ذهن و تخیل قوی آدمی به‌وجود آورد و پر و بال بخشید؛ به‌طوری‌که در هزاره پیش از میلاد مسیح، کیش ستاره‌پرستی شکل گرفت و ستاره‌پرستی به‌عنوان دین و آیین قدرتمندی به‌وجود آمد و پیروان و معتقدان بسیاری در گوشه و کنار جهان بویژه در آسیا یافت و در تمدن‌های ساحلی مانند تمدن‌های بابلی، کلدانی و سریانی و نیز تمدن‌های بیابانی نظیر آشوری و مادی به‌عنوان آیینی فراگیر و پرقدرت ظاهر شد.

با گذشت زمان به‌تدریج، دانشمندان و حکیمان دوران باستان با منظم و یکپارچه کردن معتقدات خویش در این خصوص و بهره‌گیری از نظریه‌های گوناگون نظیر عناصر اربعه و فلکیات و بروج، اعتقادات خرافی چشمگیری شکل گرفت که به‌تدریج با اساطیری به‌نام ارباب انواع و ستاره خدایگان همراه و مقرون گشت و از دل آن، فرهنگ‌های اساطیری گوناگونی پدید آمد.

به این ترتیب، رفته رفته، اعتقاد به نیروهای مرموز ستارگان و نقش قاطع و مسلم آن‌ها در سرنوشت و زندگی حال و آینده آدمیان به‌شکل خرافه طالع‌بینی و ستاره‌بینی که گاه با اصطلاح تنجیم – در برابر نجوم یا ستاره‌شناسی یا اختر فیزیک – از آن یاد می‌شود، درآمد. غافل از آنکه سرنوشت آدمی تابع قوانین گوناگون اجتماعی، تاریخی، اقتصادی و فرهنگی، بیولوژیکی، پسیکولوژیکی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی و نیز تابع اراده، اخلاق، تربیت خانوادگی و از همه مهم‌تر آموزش و پرورش است و در واقع قاعده‌مندی نظام جهان و بالتبع قواعد زندگی بشر را نیز وابسته به‌خود می‌سازد[*].


خرافات دینی

اسپینوزا درباره خرافات می‌نویسد: «اگر آدمیان قواعد مشخصی برای اداره امور زندگی خود در اختیار داشتند و یا بخت همیشه با آن‌ها یار بود، هرگز به‌خرافات روی نمی‌آوررند. اما چون اغلب به مشکلات بر می‌خورند که قواعد موجود پاسخگوی آن‌ها نیست، بین ترس و امید سرگردان شده و سخت زود باور می‌شوند.


روان‌شناسی خرافات

اگر خرافات حاصل اشتباه در ادراک، حافظه و قضاوت باشد اصلاح آن‌ها باید کار ساده‌ای باشد. یا اگر خرافات ناشی از فشارهای اجتماعی باشد باید با از بین رفتن این فشارها، خرافات نیز از بین برود. اما واقعیت این است که مردم به‌سختی دست از افکار خرافی بر می‌دارند و سرسختانه به آن‌ها چسبیده‌اند؛ به‌همین جهت، احتمال می‌رود خرافات، ریشه در درون شخصيت افراد داشته باشد.


اثرات مخرب اجتماعی

خرافات به‌ویژه در زمان انحطاط جامعه و حکومت رشد کرده و توسط رهبران بی‌کفایت ترویج می‌شود تا هم بار مشکلات به نیروهای ماورایی نسبت داده شود و هم این‌که مردم به‌جای تلاش، اتحاد و مبارزه برای حل مشکلات خود دست به دامان نیروهای ماورایی شوند.[*]

جامعه‌شناسان می‌گویند هرچه سطح فرهنگ جامعه‌ای پایین‌تر باشد در آن جامعه خرافه‌گرایی رواج بیشتری دارد. چون خرافه‌گرایی امری موهوم و زاییده جهل است و تا زمانی‌که دانش مطلق نصیب بشر نگردد، انسان‌ها پیوسته گرفتار اوهام و اباطیل خواهند بود.

به‌هر حال، رواج خرافه‌گرایی برای اجتماع مضر است و سلامتی جامعه را به‌خطر می‌اندازد و باعث می‌شود مردم به رویا و توهم رو بیاورند و از نظر اجتماعی موجب ضعف روحیه تلاش و کوشش در جامعه می‌شود و تن‌پروری و بیهوده‌گری را گسترش می‌دهد.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

خرافه، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد؛ برگرفته از:
Vyse, Stuart A (2000). Believing in Magic: The Psychology of Superstition. Oxford, England: Oxford University Press. pp. 19–22. ISBN 978-0-1951-3634-0.
ویکی‌پدیا به نقل از منبع بالا می‌نویسد: «خرافات، به‌معنی اعتقاد غیرمنطقی و ثابت نشده به تأثیر امور ماورای طبیعت در امور طبیعی و به‌عبارت دیگر، هر نوع پندار عجیب برای مردم عوام است.» با این حال، به سخن دیگر، خرافات، به‌معنای عادات و عقایدی است که برخلاف خرد و منطق و دانش باشد و با موازین علمی سازگار نباشد. (مهدیزاده کابلی)
ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد: «معمولاً خرافات ریشه در گرایش‌های درونی یا باطنی در زندگی بشر داشته‌اند و به مرور تبدیل به خرافه شده‌اند.آنچه مورد اتفاق فیلسوفان است این است که هیچ تعریف مشخص و همه‌پسندی درباره خرافه وجود ندارد و تعریفی که از خرافه به‌معنای امر موهوم در ذهن مردم است بسیار نا مشخص و گنگ به‌نظر می‌رسد.» برگرفته از:
Vyse, Stuart A (2000). Believing in Magic: The Psychology of Superstition. Oxford, England: Oxford University Press. pp. 5, 52. ISBN 978-0-1951-3634-0.
خرافه؛ مردی جن‌زده از قبیله عذره: خرافات از ارسطو تا جوامع مدرن، وب‌سایت خبرگزاری مهر
خرافه، پیشین
همان‌جا
تائب، سید محمد، حقایق، خرافات ، آیین اسلام، ٣ تیر ۱٣٢۵ - شماره ۱۱٧، ص ۹
محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۴۰۵
خرافه؛ مردی جن‌زده از قبیله عذره: خرافات از ارسطو تا جوامع مدرن، پیشین، برگرفته از جلد اول کتاب «الاصابة فی تمییز الصحابه»؛ هم‌چنین، رجوع شود به: احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۵۷/۶
سید بن طاووس، ملاحم و فتن، ص ۳۶۰
Superstition, From Wikipedia, the free encyclopedia
قربانی، اعظم، خرافات، با نا خودآگاه من ارتباط دارد، روان‌شناسی جامعه، اردیبهشت ۱٣٨۴ - شماره ٢٢، ص ۵۱
خرافات، وب‌سایت اسلام‌پدیا
دستیار، ایرج، روان‌شناسی خرافات، اصلاح و تربیت، اردیبهشت ۱٣٨۴ - شماره ٣٨، ص ٢٦

خرافه؛ مردی جن‌زده از قبیله عذره: خرافات از ارسطو تا جوامع مدرن، پیشین
محمد بیستونی، خرافات، سحر و جادوگری از دیدگاه قرآن و عترت، صص ٧-٨؛ در مقدمه این کتاب آمده: «تاریخچه اعتقاد به خرافات به بلندی تاریخ بشریت است که از طریق مشاهده سنگ‌نوشته‌ها و کتیبه‌های کشف‌شده در آثار باستانی از جمله، آثار کشف‌شده مربوط به مصر باستان قابل مشاهده و مطالعه می‌باشد. جان ملتون در سال ۱٦٢٠ میلادی گفت: که یک دنیا دکتر نمی‌تواند خرافات را از ذهن مردم پاک کند. عقیده کلیسا به خرافات براساس کتاب «Summatheologica» نوشته «سنت توماس اکیناس» قرار گرفت. براساس عقیده کلیسای مسیحیّت هر قدرتی به‌غیر از قدرت خدا در رابطه با خرافه است و در این مورد پیشگویی از آینده و دستوراتی برای دفع سحر و جادو و طلسم تجویز می‌شود. برخی از مراسم کلیسا هنوز هم به‌دلیل خرافه‌ای انجام می‌گیرد؛ مانند این که والدینی که هرگز به کلیسا نمی‌روند، بچه‌های‌شان را برای دادن غسل تعمید به‌منظور دفع سحر و جادو به کلیسا می‌برند. این کار را کودکان در مورد حیوانات خود نیز انجام می‌دهند. عقیده به سحر و جادو در قرن ۱٧ به حالت همه‌گیر درآمد. «کتریج» می‌گوید عقیده به جادو امری جهانی است حتی در میان افراد تحصیل‌کرده.
بسیاری از خرافاتی که در غرب خصوصاً در انگلستان شایع است شبیه خرافاتی است که در کشورهای شرقی وجود دارد و در این‌جا قابل ذکر است که بگوییم تعداد خرافات غربی‌ها و عقیده به آن به مراتب بیشتر از تعداد خرافات در کشورهای شرقی به‌ویژه «ایران» می‌باشد. با این حال، همیشه نویسندگان و روشنفکران غربی، کشورهای شرقی علی‌الخصوص مسلمانان را به‌جهت اعتقاد به خرافه‌پرستی مورد انتقاد قرار می‌دهند.» به‌هر حال، بیشتر دینداران به‌راحتی خرافات ادیان مخالف خود را می‌بینند؛ اما از خرافات درون‌دینی خود غافلند.



[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها

محمد بیستونی، خرافات، سحر و جادوگری از دیدگاه قرآن و عترت، از: گروه تحقیق مهسان حسین‌مردی، مریم حسین‌مردی، اشرف سرشار، قم: بیان جوان، چاپ ۱٣٨۵؛ شابک: ‫۹٦۴-٨٣۹۹-۵۴-۴





[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:دانش اجتماعیجامعه‌شناسیدین‌شناسیواژه‌های دینیجادو