جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ آبان ۱, دوشنبه

مقایسه تطبیقی دجّال در اسلام با آنتی‌ كرایست در مسیحیت

از: احسان پوراسماعیل [۱] و عباس همامی[٢]

واژه‌های دینی

مقایسه‌ی تطبیقی دجّال در اسلام با آنتی‌ كرایست در مسیحیت

فهرست مندرجات

[آخرالزّمان][دجّال]


یكی از نقاط مشترك در ادیان ابراهیمی، وجود یك نجات‌دهنده در آخرالزّمان است كه بر اساس آن شاهد استیلای حكومت صالحان در جهان خواهیم بود. با بررسی آثار و منابع ادیان آسمانی به علائم و نشانه‌هایی مشترك برای فرا رسیدن زمان این رویداد بزرگ، پی می‌بریم كه یكی از آن‌ها ظهور دجّال با عنوان اسلامی و آنتی كرایست یا ضدّمسیح با عنوان مسیحی آن است.

اگرچه تصوّر هر یك از دو مكتب در پیشینه این عنوان در بعضی موارد متفاوت است، امّا می‌توان به نقاط مشتركی دربارۀ حضور دجّال در جامعه پی‌برد كه مهم‌ترین آن‌ها رویارویی با مصلح، در برپایی حكومت عدالت محور است.

در این مقاله، ضمن بررسی پیشینۀ موضوع آنتی كرایست در مسیحیت به عملكرد وی در منابع اسلامی اشاره خواهد شد تا نقاط مشترك و غیر مشترك معلوم گردد.


[] طرح مسئله

به اعتقاد ادیان الهی و بشری، جهان در پایان عمر خود، «نجات‌بخشی» را تجربه خواهد كرد كه با سامان بخشیدن به مشكلات انسان، روزگاری همراه با آسایش را برای او رقم خواهد زد كه در پی آن، عدل در پهنۀ گیتی گسترش می‌یابد و ایمان در جای جای جهان رخ می‌نماید.

در آیین هندیان باستان، [كالكی] پیرامون بشارت ظهور منجی آمده است: ویشنو - مظهر دهم -‌ سوار بر اسبی سفید خواهد شد و شمشیر درخشان در دست خواهد گرفت و عصر طلایی را آغاز خواهد كرد[٣]. سوشیانس[۴] در آیین زرتشت و اوستای جدید، جهان مطلوب آینده و شهرستان نیكویی را می‌سازد[۵] كه او آخرین آفریدۀ هرمزدی و از تبار فروهرش[٦] ستودنی است. در آیین یهود، جهان مطلوب آینده را ماشیح (مسیح) خواهد ساخت كه نمونه‌ای از این پیش‌گویی‌ها را می‌توان در منابع این دین مطالعه كرد[٧].

در مسیحیت، پسر انسان نشانی از همان نجات بخش وعده داده شده است كه با بازگشت مسیح به صحنۀ هستی همراه است. مستر هاكس در «قاموس كتاب مقدّس» بین اصطلاح پسر و باور بازگشت مسیح تفاوت قائل شده و می‌گوید: اصطلاح پسر انسان هشتاد بار در «عهد جدید» به كار رفته كه فقط سی مورد آن با حضرت عیسی(ع) قابل تطبیق است و پنجاه مورد دیگر از مصلح و نجات‌دهنده‌ای سخن می‌گوید كه در آخرالزّمان ظهور خواهد كرد[٨]. او در ادامه به‌معرفی منجی نمی‌پردازد یا به‌عبارت بهتر توانایی این معرفی را ندارد؛ اگر چه با مراجعه به‌منابع اسلامی ‌به رهیافتی مناسب در این زمینه خواهیم رسید. در منابع و متون اسلامی ‌به‌ظهور موعودی، از نسل آخرین پیامبر خدا در زمین، به‌نام حضرت مهدی(ع) با عنوان مصلح و رهبر جهان در پایان روزگار بشری اشاره شده است[۹].

نگاه شیعه به‌بحث نجات‌بخش جهان، نگاهی فرامكتبی است به این ترتیب كه در همۀ امّت‌ها، مردم، منتظر برقراری نظام مهدوی در سراسر گیتی‌اند؛ از امام علی(ع) در این باره نقل شده است:

«لم یکن فی اُمة من الامم مهدی ینتظرة غیره»[۱٠] یعنی در هیچ یك از امّت‌ها، منتظر مهدی‌ای غیر از او نبوده‌اند.

جدای از سخن مشترك ادیان از وجود یك نجات بخش در پایان دنیا، ادیان مختلف به خصوص ادیان الهی برای آمادگی هر چه بیشتر پیروان خود، با پیش‌گویی نسبت به آینده، آنان را از خطرات و مشكلات فرا رو بر حذر داشته‌اند.

اگر چه كتاب مقدّس دستخوش تحریف شده است،[۱۱] امّا با واكاوی و دقّت نظر می‌توان با مقایسۀ صحیح ادیان با اسلام، در گام اوّل به نقاط مشتركی از آموزه‌ها و باورهای آنان با اسلام پی برد و در گام بعدی به تكامل اسلام نسبت به سایر ادیان آسمانی اذعان داشت.

یكی از عنوان‌های مشترك بین منابع اسلامی ‌و مسیحی، اصطلاح دجّال یا آنتی كرایست است كه بر اساس هر دو مكتب در آیندۀ حیات بشری پدیدار خواهد شد. اگرچه نام دجّال در «قرآن» بر خلاف عهد جدید به صراحت نیامده است، امّا با جست‌وجو در آثار اسلامی ‌می‌توان به این مفهوم در اخبار مربوط به آینده از زبان پیشوایان دین دست یافت.

نكتۀ مهم در بررسی نقل قول‌ها دربارۀ آیندۀ بشر این است كه ماهیت این اخبار چون پیش‌گویی است، وقوع و عدم آن امری ممكن است؛ به عبارت دیگر ظهور منجی در قرآن و روایات به عنوان موضوع ضروری دین مطرح شده است، امّا پیش‌گویی‌ها نسبت به آینده، بدأ پذیر است[۱٢].


[] دجّال در لغت

دجّـال معـادل دروغگـو و کسـی اسـت که حـق را کتمـان می‌کنـد؛ ازهـری می‌گویـد: «کلّ کَذَّاب فهو دجّال و جمـعه دجّالـون و قیـل: سُـمّی بذلک لأَنـه یسـتر الحـقّ بکـذبه».[۱٣]

فراهیدی، مفهوم دجّال را دقیقاً در برابر حضرت عیسی(ع) معرفی می‌کند: «الدّجّال: هو المسیح الکذّاب و إِنّما دَجْلُه سِحْره و کَذِّبُه».[۱۴]

ابن منظور به نقل از ابن سیّده، دجّال را مردی از یهود معرفی می‌کند که در آخرالزّمان با هدف برخورد با حق و جایگزین کردن باطل خروج می‌کند؛ عدّه‌ای نیز او را مدّعی ربوبیّت معرفی می‌کنند. «المسیح الدجال رجل من یهود یخرج فی آخر هذا الامة، سمی بذلک لأنه یَذجُل الحق بالباطل، و قیل: بل لأنه یُفَطی الأرض بکثره جموعه، و قیل: لأنه یُفَطی علی الناس بکفره، و قیل: لأنه یدعی الربوبیه، سمی بذالک لکذبه، و کل هذه المعانی متقارب؛ قال ابن خالویه: لیس أحد فسَر الدَجَال أحسن من تفسیر أبی عمرو قال: الدجال المموه»[۱۵]

در اصطلاح علم حدیث، راویانی که دربارۀ آنها تعابیری به کار رفته که مبالغه در دروغگویی آنان باشد به (یکذّب دجّال) خوانده می‌شوند؛ این دسته از روایات فاقد اعتبارند و ارزش نقل و احتجاج ندارند.[۱٦]


[] دجّال در اصطلاح روایات اسلامی

با بررسی آنچه از روایات اسلامی ‌بر می‌آید، می‌توان گفت: دجّال عبارت از کسی است که با انکار منجی آخرالزّمان و رویارویی با وی درصدد شکست حکومت جهانی مصلح است.


[] پیشینۀ اعتقاد به ضدّمسیح

مستر هاکس در قاموس کتاب مقدّس در سرتاسر «اناجیل اربعه» و ملحقات آن برای واژۀ دجّال جایی جز رسالۀ یوحنّا[۱٧] پیدا نمی‌کند و مقصود از دجّال را کسی می‌داند که با مسیح(ع) مخالفت و ضدّیت می‌کند و مدّعی جایگاه اوست.[۱٨]

محتوای مکاشفات یوحنّا را می‌توان بر اساس هر یک از رؤیاهای اصلی یوحنّا به‌چهار قسمت تقسیم نمود:

    ١- رؤیای اوّل: که مسیح را در حال سخن گفتن با کلیساها می‌بیند؛

    ٢- رؤیای دوم: مسیح بر کائنات تسلّط می‌یابد؛

    ٣- رؤیای سوم: طیّ آن مسیح بر همۀ قدرت‌های شریر پیروز می‌شود؛

    ۴- رؤیای چهارم: که در آن شاهد سلطنت مسیح در کرۀ زمین است.

آنچه در این تقسیم‌بندی مشخّص می‌شود، این است که بیشتر رؤیاهای یوحنّا مربوط به آینده است؛ با این سخن روشن می‌شود که چرا بیش از هر جایی ردّپای ضدّمسیح را باید در مکاشفات یوحنّا جست. با این حال باید توجّه داشت که ادبیّات یوحنّا، استعاری و سمبولیک است که بسیاری برای فهم آن به استفاده از عهد عتیق روی می‌آورند.[۱۹]

در رسالۀ اوّل یوحنّای رسول آمده است: ای بچّه‌ها، این ساعت آخر است و چنان که شنیده‌اید دجّال می‌آید، اکنون هم دجّالان بسیار ظاهر شده‌اند و از این رو می‌دانیم که ساعت آخر است.[٢٠]

بر این اساس یکی از نشانه‌های ساعت آخر یا به‌تعبیر اسلامی آن، آخرالزّمان، ظهور دجّال است؛ اگر چه در ادامه به این مطلب اشاره شده که در هر زمان دجّال می‌تواند مصداقی پیدا کند؛ با این بیان می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که دجّال ممکن است فرد خاصّی نباشد؛ بلکه می‌تواند جریان خاصّی باشد، چنانچه در ادامۀ نامه تعریف دقیقی از دجّال ارائه می‌شود: «دروغگو کیست؟ جز آن‌که مسیح بودن عیسی را انکار کند. آن دجّال است که پدر و پسر را انکار می‌نماید، کسی که پسر را انکار کند، پدر را هم ندارد و کسی که اعتراف به پسر نماید، پدر را نیز دارد.»[٢۱]

فرد یا جریان خاصّ دجّال در پی انکار حضرت عیسی(ع) هستند که بر اساس آموزه‌های «انجیل» چنین شخصی از خدا نیست «و هر روحی که عیسی مسیح مجسّم شده را انکار کند، از خدا نیست و این است روح دجّال که شنیده‌اید که او می‌آید و الآن هم در جهان است».[٢٢] به این ترتیب در موارد مختلفی در ملحقات اناجیل شاهد منکران حضرت عیسی(ع) با عنوان دجّال هستیم؛ زیرا «گمراه کنندگان بسیار پدید آمدند که عیسی مسیح ظاهر شدۀ در جسم را اقرار نمی‌کنند. اینانند گمراه‌کننده و دجّال».[٢٣]

تقریباً همۀ مفسّران اناجیل به دجّال در ضمن استفاده از مکاشفۀ یوحنّا اشاره می‌کنند؛ با این حال اختلاف اصلی آنان را باید در مورد باب خاصّی که در آن از وی یاد شده، دانست که نظرات آنان به قرار زیر است:

    ١- برخی به وحش؛[٢۴]

    ٢- برخی به اژدهای آتشگون؛[٢۵]

    ٣- برخی به وحشی که ده شاخ و هفت سر دارد؛[٢٦]

    ۴- بسیاری از محققان، دجّال را بر وحشی که دو شاخ مثل شاخ‌های برّه داشت و مانند اژدها سخن می‌گفت[٢٧] یا بز وحشی قرمزی که «هفت سر و ده شاخ داشت»[٢٨] یا در پایان به شیطانی که از زندان خود خلاصی خواهد یافت و امّت‌ها را گمراه خواهد کرد[٢۹]، منطبق می‌دانند.[٣٠]

پولس نیز دربارۀ ظهور آنتی کرایست خبر داده است، امّا تعبیر او مرد شریر و فرزند هلاکت است؛ بدین ترتیب برای رسیدن به روز مسیح این مرد ظاهر می‌شود و گروهی را مرتد می‌کند.[٣۱]

ظهور ضدّمسیح حدّاقل با سه رویداد در ملحقات اناجیل ترسیم می‌شود که به شرح زیر است:

    ١- سـرّ بی‌دینـی که حمایـت‌کننـدۀ اصلـی قـدرت‌های شـریر در حال حاضـر در سـرتاسـر جهـان اسـت، آشـکار می‌شـود.[٣٢] اوج این حرکـت در بی‌حـرمتی به معیـارهای مقـدّس کلام الهی اسـت؛ اگـر چه عـدّه‌ای وفـادار باقـی می‌ماننـد؛[٣٣]

    ٢- در روزهای آخر، بسیاری از مدّعیان کلیسا از حقیقت کتاب مقدّس دور شده و مرتد[٣۴] خواهند شد؛

    ٣- برداشته شدن یک مانع یا شخصی است که با این اتّفاق، روز خدا آغاز می‌گردد.[٣۵]

ملت یهود در اثر تماس با ایرانیان معتقد به یک منجی یا نجات‌دهنده شده که مانند «سوشیانس» در آخرالزمان ظهور خواهد کرد؛ این تفکر به‌دلیل ظلم رومیان به ایشان تقویت یافت و ایمان آنان در انتظار ظهور نجات‌دهنده‌ای به‌نام «مسیح» بیشتر شد تا این که بر اثر این اعتقاد جوانی از یهود به‌نام «یشوع»[٣٦] ظهور کرد و خود را به‌دروغ «مسیح موعود» خواند، برخی از یهودیان به او گرویدند و بسیاری او را «دجال»[٣٧] و دروغ‌زن شمرده، منتظر مسیح راستین شدند[٣٨].

اما بنا بر نظر برخی، طرح اعتقاد به ضدّمسیح را باید همزمان با زندگی حضرت عیسی(ع) دانست؛ مذهبی که مقارن ظهور این پیامبر خدا پدید آمد، «گنوسی» یا «عرفان ثنوی» نام داشت. گنوس از کلمۀ گنوسیس[٣۹]، گرفته شده که واژه‌ای یونانی و به معنای عرفان و معرفت و دانش است. دورۀ شکوفایی این مذهب از قرن اوّل تا سدۀ سوم میلادی است؛ گنوسی‌ها در درون خود دانشمندان کلامی ‌در «فلسطین»، «سوریه»، «بین النّهرین» و «مصر» را پرورش دادند. برخی عرفان یهودی[۴٠] را در پیدایش این مکتب بی تأثیر نمی‌دانند.[۴۱] بیشتر پیروان فرق گنوسی از پیروان حضرت عیسی(ع) بودند و او را منجی بشر می‌دانستند؛ آنان بر این باور بودند که حضرت عیسی(ع)، شیطان[۴٢] را از این جهان رانده و در دایرۀ آتش سیاه به زنجیر کشانده است ولی شیطان در آخرالزّمان فرزندی از زنی ناپاک به وجود خواهد آورد که دشمن عیسی(ع) است و دجّال نام دارد. او نژاد بشر را یکسره به ژرفنای سقوط رهبری خواهد کرد، ولی سرانجام عیسی(ع) بر دجّال پیروز خواهد شد.[۴٣]

پولس که از افراد مورد نظر کلیساست به آنتی‌کرایست معجزاتی نسبت می‌دهد و معتقد است او به قدرت شیطان، کارهای خارق‌العادّه‌ای انجام خواهد داد.[۴۴] «آن‌گاه که بی‌دین ظاهر خواهد شد که عیسی خداوند او را به نفس دهان خود هلاک خواهد کرد و به تجلی ظهور خویش، او را نابود خواهد ساخت؛ که ظهور او به عمل شیطان است با هر نوع قوت و آیات و عجایب دروغ و به هر قسم فریب ناراستی برای هالکین، از آن‌جا که محبت راستی را نپذیرد تا نجات یابند...»[۴۵]

هم‌چنین بنا بر باور گنوسی‌ها، دجّال کسی بوده که بعد از اقامۀ دعوی علیه مسیح(ع) او را به‌دست یهودیان سپرده است که در پی آن مسیح(ع) را برصلیب میخکوب کردند، امّا مسیح توانست خود را از صلیب برهاند و درکوه «مورا» پنهان کند.[۴٦]

در این زمینه اگر چه در قرآن صحبت از صلیب است، امّا بحث از صـلیب نقـل ادّعـاهای یهـود اسـت؛ و گـرنه موضـع قاطـع قرآن حاکـی از این اسـت که عیسـی(ع) آن شـب به اذن الهـی به آسـمان برده شـد[۴٧] و هرگـز دسـت یهـودیان به وی نرسـید.[۴٨]


[] انگاشتۀ امروزی جامعۀ مسیحیّت به آنتی کرایست

پیروان کلیسای انجیلی آمریکا که حدود یک چهارم جمعیّت این کشور؛ یعنی هفتاد میلیون نفر را تشکیل می‌دهند، مهم‌ترین خاستگاه نظری راستگرایان مسیحی است. بر اساس باور آنان بشر همواره در دنیا شاهد نبرد خیر و شر است و بازگشت دوم مسیح در آخرالزّمان طیّ هفت مرحله[۴۹] صورت می‌گیرد که در حال حاضر ما در مرحلۀ ششم یا مرحلۀ کلیسا هستیم؛ مرحلۀ بعد «آخرالزّمان»[۵٠] خوانده می‌شود که طیّ آن حضرت عیسی(ع) به سوی زمین رو می‌کند و مؤمنان را حیات دوباره می‌بخشد. سپس ضدّ مسیح در زمین ظاهر خواهد شد و خود را به دروغ منجی یهودیان می‌خواند. برخی معتقدند آنچه موجب باور برخی به او می‌شود این است که او قادر به اعادۀ صلحی ظاهری در «خاورمیانه» خواهد شد. حکومت ضدّمسیح، هفت سال به طول می‌انجامد و دورۀ «رنج یا آزمایش بزرگ»[۵۱] خوانده خواهد شد که بر اساس آن در نیمۀ اوّل این دوره، آنتی کرایست صلح ظاهری را برقرار و در نیمۀ دوم علیه اسرائیل اقدام خواهد کرد که به این ترتیب مجموعۀ گناهان بشر کامل شده و دورۀ بی‌سابقه‌ای برای آزار یهود آغاز می‌شود تا صحنه برای «نبرد نهایی» یا «آرمگدون»[۵٢] مهیّا ‌شود[۵٣] و ایشان را به موضعی که آن را در عبرانی «حارمَجِدّون»، می‌خوانند، فراهم آورند.[۵۴]

با این حال بر اساس باور برخی مسیحیان امروزی شکل‌گیری حکومت ضدّمسیح نزدیک است که در اثر آن یک دیکتاتوری سیاسی و اقتصادی شدید حاکم خواهد شد به گونه‌ای که حتّی برای خرید و فروش معمولی نیز احتیاج به کسب اجازه است. اینان اعتقاد دارند که برای تقویت چنین نظامی یک پیامبر دروغین توانا و یک مذهب جهانی به وجود خواهد آمد.[۵۵]

در روزگار کنونی به‌خصوص در آستانۀ هزارۀ سوم بسیاری از پیروان کلیسا از افراد دیکتاتور که عامل بسیاری ازجنگ‌ها و ویرانی‌های دوران معاصرند، به عنوان آنتی کرایست یا ضدّمسیح سوم یاد کرده‌اند. این باور از آنجایی شکل گرفته است که در متون کتاب مقدّس شاهد این عبارات هستیم: «جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را خواهید شنید... زیرا قومی با قو می و مملکتی با مملکت دیگر درگیر خواهد شد...»[۵٦]

ملاحظه می‌شود در حالی که کتاب مقدّس، مشخّصّات آنتی کرایست را دقیقاً بیان نکرده است، شورای کلیسا سعی داشته‌اند با تعیین مصداق، ذهن جامعه را به سمت این قسمت از عبارت ببرند که: «اکنون هم دجّالان بسیار ظاهر شده‌اند».[۵٧] امّا با دقّت در ابتدا و انتهای کلام و با توجّه به آموزهای اسلامی به خصوص بحث آخرالزّمان می‌توان به جمع‌بندی زیر رسید:

    ١- دجّال، حقیقتی انکارناپذیر در باور مسیحیان است.

    ٢- هنوز او در اجتماع ظاهر نشده است؛ چرا که می‌گوید: شنیده‌اید که او می‌آید.[۵٨]

    ٣- ظهور آنتی کرایست در ساعت آخر است: ای بچّه‌ها، این ساعت آخر است و چنان که شنیده‌اید، دجّال می‌آید.[۵۹]


[] دجّال در منابع مأثور

١- اعتقاد به ظهور دجّال

شیعه و اهل سنّت در منابع خود از دجّال یاد کرده‌اند. در خطبه‌ای اختصاص یافته به دجّال، صعصـۀ بن صوحان، از امام علی(ع) از زمان ظهور وی در جامعه پرسش می‌کند که حضرت با ارائۀ کامل شرایط زمانی و مکانی وی، سیمای روشنی از آینده ارائه می‌کند.[٦٠]

نزد اهل سنّت، اعتقاد به خروج دجّال، همسنگ باور مهدویّت دانسته شده و منکر آن در شمار کافران معرفی می‌شود؛ جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر(ص) نقل می‌کند: «من کذب بالدجال فقد کفر، و من کذّب بالمهدی فقد کفر»[٦۱] و در نقلی دیگر از رسول خدا(ص)، سه باور مهدویّت، خروج دجّال و نزول حضرت عیسی(ع) امری ضروری در اعتقاد اسلامی ‌ترسیم می‌شود: «من أنکر خروج المهدی فقد کفر بما أنزل علی محمد، و من أنکر نزول عیسی فقد کفر، و من أنکر خروج الدجال فقد کفر»[٦٢]

در مأثورات (منابع) شیعی، ظهور دجّال از جانب شرق و از «سجستان» پیش‌گویی شده است، آنجا که رسول خدا(ص) در حدیثی طولانی با اشاره به حوادث آینده می‌فرماید: «و ظهور الدّجال، یخرج بالمشرق من سجستان»[٦٣] اشاره شد که بنابر باور شیعی آنچه دربارۀ آینده بیان می‌شود، بنا بر ارادۀ الهی امکان تغییر دارد.

٢- نشانه‌های ظهور دجّال

در قرآن مجید آمده است: «هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِیهُمُ الْمَلآئِکَۀ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ»[٦۴]؛ یعنی: آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان به سویشان بیایند یا پروردگارت بیاید یا پاره‏ای از نشانه‏های پروردگارت تو ظاهر شود؟ [امّا] روزی که پاره‏ای از نشانه‏های پروردگارت [پدید] آید کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمی‏بخشد. بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم.»

اشارۀ روایات تفسیری نقل شده زیر این آیه را می‌توان در چهار موضوع خلاصه کرد:

١- موضوع میثاق فطری خداوند با مردم: هشام بن حکم از امام باقر(ع) نقل می‌کند دربارۀ فرمودۀ خداوند، «لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْل یَعْنِی فِی الْمِیثَاقِ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً قَالَ الْإِقْرَارُ بِالْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) خَاصَّۀ قَالَ لَا یَنْفَعُ إِیمَانُهَا لِأَنَّهَا سُلِبَت»[٦۵]؛ یعنی: سود ندهد کسی را ایمانش در صورتی که پیش از آن ایمان نداشته (یعنی در میثاق) یا در دوران ایمانش کار خیر نکرده است.

٢- نشانه‌های قیامت که در برخی از روایات فقط به طلوع خورشید از مغرب اشاره دارد. «و هو طلوع الشّمس من مغربه»[٦٦]

٣- ظهور امام زمان(ع): مانند نقل ابوبصیر از امام صادق(ع) ذیل آیۀ «يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا یعنی خروج القائم المنتظر منا ثم قال علیه السلام یا أبا بصیر طوبی لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته و المطیعین له فی ظهوره أولیک أولیأ الله الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون»[٦٧] یعنی روز خروج قائم منتظر(ع) است، سپس فرمود: ای ابا بصیر! خوشا به حال شیعیان قائم ما، کسانی که در دوران غیبت‏اش منتظران ظهور او و در هنگام ظهورش نیز فرمانبردار او هستند، اینان اولیای خدا هستند که بر ایشان بیمی نیست و نه اندوهگین می‏شوند.

در روایتی دیگر علی بن رئاب از امام باقر(ع) نقل می‌کند: «أنه قال فی قول الله عز و جل ربک یوم یأتی بعض آیات ربک لا ینفع نفساً ایمانهالم تکن آمنت من قبل فقال (ع) الأیات هم الأیمه و الأیة المنتظرة القائم (ع) فیومئذ لا ینفع نفساً ایمانهالم تکن آمنت من قبل قیامة بالسیف و اِن آمنت بمن تقدمه من آبائه علیهم السلام»[٦٨] در تفسیر این آیه «روزی که بعضی از آیات پروردگارت بیاید، ایمان هیچ نفسی که پیش‌تر ایمان نیاورده است، به وی فایده نمی‏رساند» فرمودند: «آیات عبارت از ائمه است و آیت منتظره، حضرت قائم(ع) است و در روز ظهورش که با شمشیر به پاخیزد، ایمان کسی که پیش‌تر ایمان نیاورده باشد، به وی سود نرساند؛ گرچه به پدران گذشتۀ وی ایمان آورده باشد.»

۴- بیان برخی نشانه‌های ظهور که آنچه مورد نظر ماست، اشاره به دجّال است. مانند: «معنی تأویله قوله تعالی «یأتی ربک» ای یأتی ربک بجلائل آیاته باهلاکهم و عذابهم و قوله «بعض آیات ربک» نحو الدابة و طلوع‌الشمس من المغربها و الدجال و الدخان و غیرها من الآیات و غیر ذلک من علامات ظهور القائم علیه السلام»[٦۹] یا روایتی که عیّاشی از زراره، حمران و محمّد بن مسلم نقل می‌کند: «عن أبی‌جعفر و أبی عبدالله (ع) فی قوله «ربک یوم یأتی بعض آیات ربک لاینفع نفساً» قال طلوع‌الشمس من المغرب، و خروج الدابة و الدجال، و الرجل یکون مصراً و لم یعمل علی الایمان ثم تجی، الآیات فلا ینفعه أیمانه»[٧٠] یعنی: مقصود از این آیات، طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبده از زمین و دجّال است که اگر انسان به گناه اصرار بورزد و عمل ایمانی به جا نیاورد و این آیه‌ها ظاهر شود، ایمانش سودی نخواهد داشت.

٣- سرانجام دجّال

عاقبت جنگ میان دجّال و امام زمان(ع) با غلبه و پیروزی یاران منجی حقیقی همراه است؛ روایات فریقین دربارۀ موضوع از میان بردن دجّال را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود:

١- دسته‌ای از روایات، امام عصر(ع) را از میان برندۀ دجّال معرفی می‌کند، به‌عنوان مثال از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:

«القائم الّذی یقوم غیبته فیقتل الدّجّال»[٧۱] یا از حضرت سجّاد(ع) نقل است که فرمودند: «المهدی الّذی یقتل الدجّال»[٧٢]، در خطبه‌ای که از امام علی(ع) در صدر کلام اشاره شد، حضرت زمان و مکان دقیق این رویداد را مشخّص می‌کنند: «یقتله(الدّجال) الله عزوّجلّ بالشّام علی عقبه تعرف بعقبه افیق لثلاث ساعات مضت من یوم الجمعه علی ید من یصلّی عیسی بن مریم خلفه»[٧٣]

٢- دسته‌ای دیگر از روایات فاعل قتل را به حضرت عیسی(ع) نسبت داده‌اند. در شیعه در «تفسیر فرات» کوفی در حدیث معنعنی[٧۴] از امام باقر(ع) نقل شده است: «سیأتی علی النّاس لا یعرفون والله ما هو التوحید حتّی یکون خروج الدّجال و حتّی ینزل عیسی بن مریم من السّمأ و یقتل الله الدّجال علی یده»[٧۵]

در منابع اهل سنّت این دسته روایات بیشتر دیده می‌شود؛ مانند: «ینزّل عیسی فیقتله»[٧٦]؛ «فبیّنت هو کذلک اذ بعث الله المسیح بن مریم فینزّل ... فیقتله ثم یأتی عیسی بن مریم قوم عصمهم الله عنه»[٧٧]

در جمع این روایات با توجّه به اعتقاد مسلمانان به بازگشت حضرت عیسی(ع) و مقام وزارت وی در حکومت آیندۀ جهان به رهبری امام زمان(ع) باید گفت که هر دو دسته روایات قابل اعتنا و پذیرفتنی است؛ به عبارت دیگر دستۀ اوّل روایات از میان بردن دجّال را به رهبر این حکومت جهانی و دستۀ دوم به وزیر این حکومت نسبت می‌دهد.


[] نتایج مقاله

بر اساس ادیان ابراهیمی، انسانی از جانب خدا، عدالت را در سراسر گیتی بر پا خواهد کرد که بر مبنای تعالیم اسلامی، ایشان دوازدهمین فرزند پیامبر اسلام، حضرت مهدی(ع) و بر مبنای نظر مسیحیان، حضرت عیسی(ع) است. در برابر این منجی دشمنی به‌نام دجال قرار دارد که با کمک شیطان توان‌مند است. وی با برقراری صلح در برخی مناطق جغرافیایی و جازدن دروغین خویش به موعود، گروهی را به‌سمت خود جذب می‌کند.

آموزه‌ای انجیل، دجال را کسی معرفی می‌کند که مسیح بودن حضرت عیسی(ع) را انکار می‌کند، هم‌چنین زمان ظهور وی را ساعت آخر می‌نامد که که می‌توان آن را با مفهوم اسلامی «آخرالزمان» تطبیق نمود؛ به اعتبار سخن یوحنا، هم‌‌اکنون نیز آنتی‌کرایست در جهان وجود دارد که این مطلب باور امروزی بسیاری از اهل کلیسا را به‌خود جلب کرده است تا جایی که سعی داشته‌اند مصادیقی از دجال را در هر زمان به جامعه معرفی کنند. اعتقاد به انتی‌کرایست در جامعۀ مسیحی همزمان با حضور عیسی(ع) شکل می‌گیرد؛ اگرچه بسیاری از اوقات مسیحیان جهان در مصادیق حقیقی آن دچار اشتباه شده‌اند، این خطا از عبارتی از انجیل نشأت می‌گیرد که به‌هنگام معرفی دجال اشاره به حضور وی در اجتماع شده است؛ با این گمان، با رویکرد بسیاری از مسیحیان به آنتی‌کرایست باید هر زمان حضور دجال را در جامعه احساس کرد.

بر عکس در روایات اسلامی به ظهور دجال صرفاً در آخرالزمان اشاره شده و از وی به‌عنوان کسی که رویاروی حکومت عدالت‌گستر قد علم خواهد کرد، یاد شده است؛ روایات در این زمینه به شرایط زمانی و مکانی قیام او، مبدأ خروج و فعالیت‌های او اشاره می‌کند و تصویر دقیق‌تری را از اناجیل در اختیار ما قرار می‌دهد تا جایی که با صراحت دربارۀ کشندۀ آن سخن می‌گوید.

قاتل دجال در منابع اسلامی از حیث رهبری حکومت آینده، امام زمان(ع) و از حیث وزارت حضرت عیسی(ع) در دستگاه حکومت امام عصر(ع)، ایشان معرفی شده است.


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و نیمه وقت واحد تهران شمال.
[٢]- دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث و مدرس مدعو واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی.
[٣]- شایگان، داریوش، ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، ج ١، ص ٢٧۴.
[۴]- واژۀ سوشیانس در اوستای جدید به‌صورت مفرد و جمع دارای معانی مختلفی است که همگی حاکی از نجات‌بخشی در آیندۀ بشر دارد. نک: راشد محصّل، نجات‌بخشی در ادیان، ص ٦.
[۵]- مقدّم، محمّد، جستار دربارۀ مهر و ناهید، ص ١١.
[٦]- فروهر یا فرموشی که در اوستا Farvasi و در فارسی باستان: Fravarti و در فارسی میانه: Frawaher و در فارسی نو همان فروردین است که بازماندۀ حالت اضافه جمع آن در فارسی باستان است. نک: راشد محصّل، اندرساخت مردمان.
[٧]- نک: کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، صص ٣۵١-٣۵٢.
[٨]- همان، ص ٢١۹.
[۹]- پور اسماعیل، احسان، آیندۀ بشریت از دیدگاه قرآن و عهد جدید، صص ٢٠٣-٢٧۵.
[۱٠]- طبری، محمّد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ص ٢۵٦
[۱۱]- پور اسماعیل، پیشین، ص ٢٦.
[۱٢]- همان، ص ۵۴.
[۱٣]- ابن منظور، لسان العرب، ج ١١، ص ٢٣٧.
[۱۴]- همان، ج ٦، ص ٨٠.
[۱۵]- همان، ج ۱۱، ص ٢٣٧
[۱٦]- معارف، مجید، شناخت حدیث، ص ٣۵٨.
[۱٧]- انجیل یوحنّا در حدود سال ١۴٠ م. توسط یوحنّا در آسیای صغیر (ترکیه کنونی) نوشته شده است. (آریا، ص ۱۵۵) نویسندگان قدیم، انجیل یوحنّا را آخرین انجیل دانسته‌اند و کلیسای قرن اوّل عقیده داشت که این انجیل توسط یوحنّای رسول نوشته شده، گرچه شهادت ایرینیوس که شاگرد پلیکارپ و او هم شاگرد یوحنّا بود، نشان می‌دهد، انجیل مزبور بعد از انتشار سایر اناجیل در «افسس» منتشر شد. (برای اطّلاع بیشتر نک: قاموس کتاب مقدّس، ص ۹۴١؛ و همامی و پوراسماعیل، رویکرد اسلام به عهد جدید، ص ۵١.)
[۱٨]- شناخت حدیث، ص ٣٧۵.
[۱۹]- هلی، هنری، راهنمای کتاب مقدّس، ص ٧۴٠.
[٢٠]- همان، ج ٢، ص ١٨.
[٢۱]- همان، ج ٢، صص ٢٢-٢۴.
[٢٢]- همان، ج ۴، صص ٣ و ۴.
[٢٣]- رسالۀ دوم یوحنّا، ص ٧.
[٢۴]- همان، ۱۱: ٧
[٢۵]- همان‌جا، ۱٢
[٢٦]- همان‌جا، ۱٣ به‌بعد.
[٢٧]- همان‌جا، ۱۱: ۱٣ و آیات ‌بعدی
[٢٨]- همان‌جا، ۱٧
[٢۹]- همان‌جا، ٧: ٢٠ و آیات بعدی
[٣٠]- دائرۀالمعارف کاتولیک، مدخل دجّال.
[٣۱]- رسالۀ دوم پولس به تسالونیکیان، ٢: ١-۴.
[٣٢]- همان، ٢: ٧.
[٣٣]- مکاشفۀ یوحنّا، ٧: ٢.
[٣۴]- Apostasia

[٣۵]- رسالۀ دوم پولس تسالونیکیان، ٢: ٧.
[٣٦]- Jesus
[٣٧]- Anticgrist

[٣٨]- مشکور، ص ۱۵۴
[٣۹]- Gnosis
[۴٠]- Jewish Gnosticism

[۴۱]- خلاصۀ ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، ص ١۹١.
[۴٢]- Satan

[۴٣]- همان، ص ١۹۴.
[۴۴]- آشتیانی، جلال‌الدّین، تحقیقی در دین مسیح، ص ۹٢.
[۴۵]- دوم تسالونیکیان، ٢: ٨-١١
[۴٦]- خلاصۀ ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، ص ٢٢٣.
[۴٧]- سورۀ نسأ (۴)، آیۀ ١۵٧.
[۴٨]- نک: همامی و پوراسماعیل، سرانجام عیسی(ع) در مقارنۀ میان قرآن و عهد جدید، ص ۵٣.
[۴۹]- Dispensation
[۵٠]- End time
[۵۱]- Tribulation
[۵٢]- Armageddon

[۵٣]- فهیم دانش، علی، مقالۀ «مسیحیان صهیونیسم را بهتر بشناسیم»، پیش‌گویی‌ها و آخرالزّمان، ص ١٦٨.
[۵۴]- مکاشفۀ یوحنّا، ١٦: ١٦.
[۵۵]- «مقالۀ مسیحیان صهیونیسم را بهتر بشناسیم»، پیش‌گویی‌ها و آخرالزّمان، ص ١٧١.
[۵٦]- انجیل متّی، ٢۴: ٦؛ انجیل لوقا، ١۹: ١٠ و ٢١: ۹-١١.
[۵٧]- رسالۀ اوّل یوحنّا، ٢: ١٨.
[۵٨]- همان، ۴: ٣ و ۴.
[۵۹]- همان، ٢: ١٨.
[٦٠]- نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ١٢، ص ٣٢٦.
[٦۱]- مقدّسی سلمی، یوسف بن یحیی، عقدالدّر فی اخبار المنتظر، ص ١۵٧.
[٦٢]- جوینی، ج ٢، ص ٣٣۴
[٦٣]- شیخ صدوق، کمال‌الدّین، ج ١، ص ٢۵٠.
[٦۴]- سورۀ انعام (٦)، آیۀ ١۵٨.
[٦۵]- کلینی، محمّد بن یعقوب، ج ١، ص ۴١٢.
[٦٦]- تفسیر العسکری، ص ۴٦۵.
[٦٧]- صدوق، کمال‌الدّین و تمام النعمه، ج ٢، ص ٣۵٧.
[٦٨]- همان، ج ٢، ص ٣٣٦.
[٦۹]- استر آبادی، ص ١٦٨
[٧٠]- همان، ج ١، ص ٣۵٣.
[٧۱]- صدوق، ج ٢، ص ٣٣۵.
[٧٢]- همان‌جا
[٧٣]- همان، ص ۵٢۵.
[٧۴]- حدیثی که زنجیرۀ سند آن مرتّب باشد. (لغت‌نامۀ دهخدا)
[٧۵]- همان، ص ۴۴.
[٧٦]- احمد بن حنبل، مسند، ج ٦، ص ٧۵.
[٧٧]- نیشابوری، ج ۴، ص ٢٢۵٠.



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

  • پوراسماعیل، احسان و همامی، عباس، تطبیق و مقایسه دجال در اسلام با آنتی کرایست در مسیحیت، پژوهش دینی، بهار ۱٣٨٧، شماره ۱٦، صص ٧-٢٢؛ برگرفته از منابع زیر:

  • قرآن مجید.
    ترجمه‌ی کتاب مقدس، انتشارات ایلام، ٢٠٠٢ م.
    ابن‌منظور، لسان‌العرب، بیروت: دار احیأ التراث العربی، ۱۴٠٨ هـ.ق.
    احمد حنبل، مسند، مصر: چاپ میمنه، ۱٣۱٣ هـ.ق.
    آریا، غلامعلی، آشنایی با تاریخ ادیان، بی‌جا، انتشارات پایا، چاپ دوم - ۱٣٧٧ هـ.ش.
    آشتیانی، جلال‌الدین، تحقیقی در دین مسیح، تهران: نشر نگارش، چاپ اول - ۱٣٦٨ هـ.ش.
    بینا، محسن، عیسی از دیدگاه قرآن، مترجم و محقق، چاپ اول - ۱٣٧٣ هـ.ش.
    پوراسماعیل، احسان، آیندۀ بشریت از دیدگاه قرآن و عهد جدید، (پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد)، تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، ۱٣٨۵ هـ.ش.
    جوینی خراسانی، ابراهیم بن محمد، بیروت: مؤسسۀ المحمودی للطباعة و النشر، بی‌تا.
    راشد محصل، محمد تقی، نجات بخشی در ادیان، تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول - ۱٣٦۹ هـ.ش.
    همو، اندر ساخت (ترکیب) مردمان، مجلۀ چیستا، سال دوم، شمارۀ دوم، ۱٣٦۱ هـ.ش.
    زمخشری، محمد بن عمر، الکشاف عن غوامص التنزیل و...، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ سوم - ۱۴٠٧ هـ.ق.
    شایگان، داریوش، ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، تهران: انتشارات امیرکبیر، ٢۵٣٦ هـ.ش.
    صافی، گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، تهران: مکتبه الصدر، بی‌تا.