جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

خدا و جهان هستی

از: مهدیزاده کابلی

شناخت

خدا و جهان هستی

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


بشر از کهن‌ترین دوران به‌وجود خدا یا خدایان به‌عنوان آفریننده جهان باور داشته و این عقیده از عقاید راسخ او بوده است که هیچگاه در صحت و استواری آن به‌خود شک راه نداده است.

امروزۀ نیز آفرینش هوشمند، ایده‌ای است که هواداران آن معتقدند، بهترین توضیح برای جهان و موجودات زنده با فرض وجود علتی هوشمند محقق می‌شود، و جهان آن‌چنان ساده نیست که توسط طبیعت ساخته شود[۱]. دانشمندان خداباور می‌گویند:

«نظامات کافی آفرینش، اثر یک اندیشه بزرگ و آفریننده‌ای توانا [و دانا] است، زیبایی طبیعت و رنگ‌آمیزی حیرت‌آور، و نقش و نگار ظاهر جهان اثر نقاش چهره‌دستی است که از روی حکمت و دانش بی‌کران خود به‌ جهان، هستی بخشیده و هر جزیی از اجزای آن را روی نقشه اندازه‌گیری خاصی آفریده است.»[٢]

این مدل - که قرائت جدیدی از برهان نظم است - توسط گروهی از متفکران دارای صبغهٔ دانشگاهی پیش کشیده شده است. ویلیام دمبسکی و جان جونز از نظریه‌پردازان مشهور حوزهٔ آفرینش هوشمند هستند. این متفکران عقیده دارند که می‌بایست وجودی هوشمند بر این جهان احاطه داشته باشد. در مقابل دانشمندان بی‌خدا، این نظریه‌ را نوعی مغالطه توسل به جهل می‌دانند.

توسل به جهل (یا توسل به نادانی) مغالطه‌ای است که در آن شخص ادعا می‌کند که یک گزاره درست است به این دلیل که نقیض آن ثابت نشده ‌است. از نظر منطق، هر قضیه در گام نخست نه درست است و نه نادرست و در گام دوم، باید درستی یا نادرستی آن تعیین شود. بی‌اطلاعی دربارهٔ درستی یک گزاره، نمی‌تواند درستی نقیض آن را نتیجه دهد.[٣]

به‌هر حال، دربارۀ خدا و جهان هستی از منظر سه جهان‌بینی جداگانه‌ی دینی، اندیشه و دانش می‌توان نگریست.


[] بینش دینی

اسطورۀ آفرینش جهان و خلقت آنسان، یکی از برجسته‌ترین نکته‌ی ضعف سه آیین یکتاپرستی جهان بوده است؛ زیرا در این مورد، آموزه‌های هر سه آیین به‌طور مستقیم رو در روی واقعیت‌های جهان دانش قرار گرفته‌اند.


[] تفکر فلسفی

فیلسوف معروف انگلیسى «برتراند راسل» در یکى از کتاب‌هاى خود تصریح مى‌کند که: «در جوانی به خداوند باور داشتم و بهترین دلیل بر آن را برهان «علّةالعلل» مى‌دانستم و این‌که تمام آنچه را در جهان مى‌بینم، داراى علّتی است و اگر زنجیر علّت‌ها را دنبال کنیم، سرانجام به‌علّت نخستین مى‌رسیم و این نخستین علّت را «خدا» مى‌نامیم. ولی بعدها به‌کلّى از این عقیده برگشتم، زیرا فکر کردم اگر هر چیز را باید علّت و آفریننده‌اى باشد، خدا نیز باید علّت و آفریننده‌اى داشته باشد»[۴]

اندیشمندان خداباور این اندیشه را به چالش کشیده‌اند. در این‌جا باید دید راه حلّ نزدیک و روشن این ایراد نزد آنان چیست؟

آنان می‌گویند: اتّفاقاً این ایراد یکى از معروف‌ترین و در عین حال ابتدایى‌ترین ایراداتى است که مادّى‌ها دارند. آن‌ها به‌عبارت روشن‌تر مى‌گویند: «اگر همه چیز را خدا آفریده، پس خدا را چه کسى آفریده است؟»

در این‌جا چند نکته‌ی اساسى وجود دارد که با توجّه به آن، پاسخ ایراد به‌خوبی روشن مى‌شود: آیا اگر ما عقیده مادّى‌ها را بپذیریم و مثلاً با «راسل» هم صدا شویم، دیگر از این ایراد رهایى خواهیم یافت؟ مسلّماً نه!... چرا؟

زیرا «ماتریالیست‌ها» هم عقیده به قانون علّیت دارند، آن‌ها نیز همه چیز را در جهان طبیعت معلول دیگرى مى‌دانند. بنابراین عین این سئوال براى آن‌ها هم مطرح است که اگر هر چیز معلول «مادّه» است پس «مادّه» معلول چیست؟

روى این حساب (و با توجّه به این که سلسله علّت‌ها و معلول‌ها تا بی‌نهایت نمی‌تواند پیش برود) همه فلاسفه جهان (اعم از الهى و مادّى) به‌یک وجود ازلی (وجودى که همیشه بوده است) ایمان دارند، منتها مادّى‌ها مى‌گویند وجود ازلی جهان همان «مادّه» یا قدر مشترک میان مادّه - انرژى است، ولی خداپرستان مى‌گویند سرچشمه اصلى خداست؛ به این ترتیب روشن مى‌شود که «برتراند راسل» هم ناچار است به‌یک وجود ازلی (اگر چه مادّه باشد) ایمان داشته باشد.

با این حال، آیا این وجود ازلی مى‌تواند علّتی داشته باشد؟ البتّه نه!... چرا؟ زیرا یک وجود ازلی همیشه بوده و چیزى که همیشه بوده است که نیازى به‌علّت ندارد، تنها موجودى نیازمند به‌علّت است که یک وقت نبوده و سپس هستی یافته است.

نتیجه این‌که: وجود یک مبدأ ازلی و همیشگی، قولی است که جملگی برآنند و دلایل استوار عقلى بر بطلان تسلسل (یک سلسله علّت و معلول بی‌پایان) همه فلاسفه را بر این داشته که به یک مبدأ ازلی قائل گردند.

بنابر این برخلاف آنچه «راسل» پنداشته اختلاف میان «فلاسفه الهى» و «مادّى» این نیست که یکى «علّةالعلل» را قبول دارد و دیگرى منکر است، بلکه هر دو به‌طور یکسان عقیده به‌وجود یک علّةالعلل یا علّت نختسین دارند. پس اختلاف میان این دو در کجاست؟

صریحاً باید گفت تنها نقطه تفاوت این‌جاست که خداپرستان آن علّت نخستین را داراى علم و اراده مى‌دانند (و آن را خدا مى‌نامند) ولی مادّى‌ها آن را فاقد علم و اراده تصوّر مى‌کنند (و نام آن را مادّه گذارده‌اند).

مسأله‌ی مهم براى فلاسفه الهى این است که بعد از اثبات علّت نخستین، براى اثبات علم و دانش بی‌پایان او استدلال کنند که اتّفاقاً اثبات این مسأله از طریق مطالعه نظام هستی و اسرار شگرف آفرینش و قوانین حساب‌شده‌اى که بر سراسر آسمان‌ها و زمین و موجودات زنده و تنوّع آن حکومت مى‌کند، کار آسانی است.[۵]




[] دید علمی

در آغاز قرن بیستم دانش انسان نسبت به کائنات به کهکشان راه شیری محدود می‌شد. اما هنگامی که از اوایل قرن بیستم تلسکوپ‌های پرتوان به‌مشاهد آسمان‌ها پرداختند، یافته‌ها‌ی جدید، انسان را در تجسم جهان تواناتر ساخت. ادوین هابل کشف کرد که همه کهکشان‌ها در حال گریز از همدیگر هستند و جهان منبسط می‌شد. اگر جهان در حال گسترش باشد، باید آغازی نیز داشته باشد. بر این اساس نظریه انفجار بزرگ یا مهبانگ مطرح شد. با مطرح شدن نظریه انفجار بزرگ، دانشمندان با پرسش جدیدی که قبل از انفجار بزرگ چه بوده رو به رو شدند که در طول تاریخ بی‌همتا است و هنوز یکی از معماهای حل نشده فیزیک محسوب می‌شود. [فیزیک از آغاز تا امروز، ص ۵٢٧]

انفجار بزرگ‏، برجسته ترین نظریّهٔ علمی است، که تاکنون در مورد پیدایش جهان ارائه شده است. طبق این نظریه، که در ابتدا توسط یک کشیش بلژیکی به نام جورج لماتیره در سال ۱۹٢٧ میلادی بیان شد، جهان فعلی ما، ۱٣,٧ میلیارد سال پیش از ذره بسیار کوچک‌تر از کوچک‌ترین ذرات بنیادی به‌وجود آمد. به این حالت تکینگی گویند. رفتار تکینگی اصولاً قابل توصیف و درک نیست. اما در واقع، بر پایه‌ی این نظریه، از این تکینگی جهان منفجر شد و از این ذره همهٔ ذرات بنیادی به‌وجود آمدند و شروع کردند از مرکز آن دور شدن، که میلیاردها کهکشان و از جمله کهکشان راه شیری به‌وجود آمدند.

پس جهان از هیچی یا عدم به‌وجود نیامده است، بلکه بر اساس نظریۀ انفجار بزرگ؛ جهان از انفجار یک تودهٔ فوق‌العاده متراکم و با حجم ناچیز آغاز شده ‌است. این انفجار باعث انبساط جهان به‌صورت بادکنکی می‌شود.


[] نتیجه‌گیری





[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است. این نوشتار، با اندکی تغییرات و مستندساری، براساس گفتگوهای او با دوستان در فیس بوک نگارش شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها