جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه

افغانستان؛ ابهام در سرنوشت

از: پیرمحمد ملازهی (کارشناس ایرانی در مطالعات آسیایی)

درباره مسایل افغانستان

افغانستان؛ ابهام در سرنوشت

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


آنچه در زیر می‌خوانید، آگاهی از ديدگاه‌‌ ایرانیان دربارۀ مسایل افغانستان است که به‌طور جانبدارانه به‌منظور دامن‌زدن به مسایل قومی در افغانستان مطرح شده است. مسئوليت این ديدگاه به‌عهده نويسندۀ آن است و نشر اين ديدگاه‌ در دانشنامه به‌منزله تأیید یا رد نظرات ارائه شده در این مقاله نیست.


[] افغانستان؛ ابهام در سرنوشت

همزمان با یازدهمین سالگرد ورود ارتش‌های «ناتو» و آمریکا به افغانستان و ساقط کردن امارت اسلامی طالبان در کابل، گروه بین‌المللی بحران با انتشار گزارش مفصلی نسبت به آینده افغانستان بعد از سال ٢٠١۴ که قرار است نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند و انتخابات ریاست‌جمهوری در این کشور برگزار شود، ابراز نگرانی کرده است. در این گزارش دو موضوع نگران‌کننده مورد تأکید خاص قرار دارند:

١- بازگشت طالبان به قدرت در کابل و بروز جنگ داخلی؛

٢- برگزارنشدن شفاف انتخابات ریاست‌جمهوری و تقلب در آن.

در این باره که گزارش گروه بین‌المللی بحران تا چه اندازه انعکاس‌دهنده واقعیات جاری در افغانستان است یا نیست، نظریات متفاوتی وجود دارد؛ اما دولت کابل بلافاصله آن را رد کرده و روی قدرت ارتش و نیروهای امنیتی‌اش برای حفظ قدرت در مقابل طالبان تأکید کرده است. برخی از کارشناسان مستقل گزارش را قابل تأمل می‌دانند و بر این باورند که طالبان نسبت به یازده سال قبل که از قدرت حذف شدند، از قدرت تأثیرگذاری بیشتری برخوردار شده‌اند. بخش‌های مهمی از شرق و جنوب پشتون‌نشین افغانستان عملاً در اختیار آنها قرار گرفته، توان عملیاتی طالبان در حال گسترش از شرق و جنوب به مرکز و شمال افغانستان است، و نیروهای خارجی به رغم تلفات بالای ٣٢٠٠ نفر و تحمل هزینه‌ای معادل پانصد میلیارد دلار نتوانسته‌اند طالبان را به لحاظ نظامی شکست بدهند و عملاً جنگ در افغانستان وارد مرحله‌ای از بن‌بست استراتژیک شده است که راه برون‌رفتی جز مذاکره و سازش با طالبان پیشِ روی آن نیست. درست به همین دلیل است که آمریکا در قطر با طالبان وارد مذاکره شده است؛ مذاکراتی که با سرسختی طالبان، ظاهراً با شکست روبه‌رو شده است.

در چنین فضایی از واقعیت‌های متضاد در افغانستان این پرسش مطرح است که اگر برداشت گروه بین‌المللی بحران درست باشد و بعد از خروج نظامیان آمریکا و ناتو ارتش افغانستان نتواند مقاومت کند و کابل به دست طالبان و متحدانش، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و شبکه حقانی، سقوط کند چه وضعی پیش خواهد آمد. ظن غالب در این خصوص آن است که گروه‌های قومی و تشکیلات سیاسی آنها به حالت قبل از سال ٢٠٠١ و دخالت نظامی خارجی برگردند و با عقب‌نشینی به مناطق قومی خود در مقابل طالبان دست به مقاومت مسلحانه بزنند. جنگ داخلی که در گزارش گروه بین‌المللی بحران از آن سخن به میان آمده است، دقیقاً در همین‌جاست که معنای واقعی خود را پیدا می‌کند. در چنین فرضی این احتمال وجود دارد که جهت‌گیری‌های منطقه نیز مجدداً در قالب‌های گذشته به سود این یا آن طرف تجدید شوند و قدرت‌های منطقه‌ای نیز وارد بحران و جنگ داخلی افغانستان شوند. به عبارت روشن‌تر، جغرافیای جنگ و بازیگران آن تغییر خواهند کرد و جنگ نیابتی دیگری در افغانستان شکل خواهد گرفت؛ منتها این چیزی نیست که روی آن سرمایه‌گذاری شده است.

ظن غالب در این خصوص آن است که برنامه‌های پشت پرده‌ای وجود داشته باشد که آمریکا و ناتو پیگیر آن هستند. اگر چنین برداشتی درست باشد، آنگاه می‌توان گفت که هدف آمریکا از دخالت نظامی در افغانستان آن‌طور که اعلام کرده است حذف طالبان از قدرت و خنثی کردن قدرت طالبان و القاعده نبوده است، بلکه اهداف پیچیده‌تری وجود دارند. القاعده و طالبان به‌عنوان گروه‌هایی که اعتقاد به تعطیل‌ناپذیری جهاد دارند، با تغییر جهت جهاد به طرف غرب بعد از فروپاشی قدرت شوروی سابق تمرد کردند و بهای تمرد آنها حذف از قدرت در کابل بود؛ ولی اگر از این ظرفیت برخوردار شوند که نوک پیکان جهاد را به طرفی دیگر برگردانند، می‌توانند باقی بمانند. جهاد در آینده باید به طرف آسیای مرکزی، چچن و سین کیانگ چین در بعد خارجی و منطقه‌ای، و در درون جهان اسلام به طرف فرقه‌گرایی و جنگ شیعه و سنی جهت‌گیری کند. بخش عربی آن در خدمت بهار عربی قرار گیرد و بخش غیرعرب آن رقبای احتمالی آمریکا را هدف بگیرد.

بنابراین، اگر قابل تصور باشد که آمریکا و ناتو از دخالت در افغانستان ضرر می‌کنند، شاید تصور نادرست و قضاوت زودهنگامی باشد. تجربه روس‌ها و انگلیس‌ها را آمریکا و ناتو نمی‌خواهند در افغانستان تکرار نمایند. خروج آنها در سال ٢٠١۴ خروجی کامل نخواهد بود. طالبان فرصت کامل بازگشت به قدرت و تجدید امارت اسلامی را نخواهند یافت، ولی می‌توانند در قدرت شریک شوند، بخش‌های پشتون‌نشین در شرق و جنوب افغانستان را به دست بگیرند، و در قدرت مرکزی در کابل سهم قابل توجهی بیابند. تقسیم قدرت، پذیرش پایگاه‌های نظامی آمریکا و ناتو از طرف طالبان، و فدرالی کردن نظام و ساختار قدرت در افغانستان محتمل‌ترین احتمال بعد از سال ٢٠١۴ خواهد بود. در غیر این صورت تسلط مجدد طالبان بر کابل، افغانستان و منطقه را در مسیر تجزیه قومی قرار خواهد داد. قومیت‌های غیرپشتون اگر احساس کنند مجبور به پذیرش مجدد قدرت طالبان می‌شوند، ترجیح خواهند داد که افغانستان تجزیه شود.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- ملازهی، پیرمحمد، افغانستان؛ ابهام در سرنوشت، سایت متعلق به موسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران: یکشنبه ٢٣ مهر ۱٣۹۱



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

سایت متعلق به موسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران