جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

بی‌خدایی عملگرایانه

گردآوری از: دانشنامۀ آریانا

بی‌خدایی

بی‌خدایی عملگرایانه

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


اپاتیسم یا بی‌خدایی عملگرایانه (pragmatic atheism) به معنای بی‌تفاوتی یا عدم علاقه نسبت به اعتقاد به‌وجود یا عدم وجود خدا (قدرت برتر Diety) می‌باشد. یک اپتیست (apatheist) یا بی‌خدای عملگرا به فردی اطلاق می‌شود که هیچ‌گونه علاقه‌ای نسبت به قبول یا رد هرگونه ادعایی در باب وجود یا عدم وجود خدا ندارد. به‌عبارت دیگر، یک بی‌خدای عملگرا فردی است که اعتقاد دارد پرسش در مورد وجود خدا بی‌معنا و نامرتبط با زندگی او می‌باشد.

شک گرایی عملگرا ( pragmatic agnosticism) تأیید می‌کند که هزاران سال بحث در مورد این مساله هیچگاه نتوانسته است وجود یک خدا یا خدایان متعدد را رد کند یا به اثبات برساند. این دیدگاه نتیجه‌گیری می‌کند که حتی در صورت وجود یک یا چندین خدا به‌نظر نمی‌رسد آن‌ها نسبت به سرنوشت بشر علاقه‌ای داشته باشند. یک بی‌خدای عملگرا بر این باور است که اگر اثبات وجود خدا امکان‌پذیر باشد، رفتار آن‌ها تغییری نخواهد کرد. به‌طور مشابه اگر کسی عدم وجود خدا را اثبات کند این مسأله تأثیری بر رفتار آن‌ها نخواهد گذاشت[۱].


[] قوری چای راسل

قوری چای راسل (Russell’s teapot)، یا قوری چای آسمانی، تمثیلی است که اولین‌بار توسط فیلسوف معاصر برتراند راسل بیان شد. او سعی داشت توضیح دهد اثبات فلسفی بر عهده کسی می‌باشد که ادعای علمی غیر قابل ابطال‌پذیری (unfalsifiable) را بیان می‌کند نه بر عهده کسانی که به آن ادعا شک می‌کنند (هدف او در واقع رد نظری بود که اثبات عدم وجود خدا را بر عهده شکاکان قرار می‌داد). راسل در مقاله‌ای تحت عنوان «آیا خدا وجود دارد» نوشت:

بسیاری از مسیحیان بر این باور می‌باشند که اثبات تعصبات جزمی (dogmas) بر عهده شکاکان است. این مسأله مطمیناً یک اشتباه است. اگر من بگویم بین زمین و مریخ یک قوری چای چینی حول محوری بیضوی به دور خورشید می‌چرخد، هیچ‌کس قادر نخواهد ادعای من را رد کند با این شرط که من ذکر کنم این قوری به‌قدری کوچک می‌باشد که قابل تشخیص با قوی‌ترین تلسکوپ‌ها نیز نمی‌باشد. اما اگر تا آن‌جا پیش بروم که بگویم چون ادعای من قابل رد نیست، پس منطق بشری نیز حق شک کردن به آن را ندارد، به حق به یاوه‌گویی محکوم می‌شدم. با این‌حال اگر وجود چنین قوی چایی در کتاب‌های باستانی تأیید شده باشد، هر یک شنبه به‌عنوان حقیقتی مقدس تدریس شده و به ذهن کودکان در مدرسه فرو شود، شک کردن نسبت به‌وجود آن امری نامتعارف تلقی شده و فرد شکاک را در عصر روشنگری به روان‌پزشک و در دوران قدیم به دادگاه‌های تفتیش عقاید می‌فرستادند.

در سال ۱۹۵٨، راسل با توضیح بیشتر در مورد این تمثیل آن را دلیلی بر بی‌خدایی خودش می‌داند:

من باید خود را یک شکاک بنامم ولی از نظر عملی من یک بی‌خدا هستم. من فکر نمی‌کنم وجود خدای مسیحیان محتمل‌تر از وجود خدایان کوه المپیا باشد. به‌طور مثال، هیچ‌کس نمی‌تواند عدم وجود یک قوری چای چینی بین زمین و مریخ در حال گردش حول محوری بیضوی را اثبات کند و هیچ‌کس در عمل به این مساله توجهی نمی‌کند. من فکر می‌کنم وجود خدای مسیحیان به اندازه وجود قوری چای نا محتمل است[٢].

ریچارد داوکینز در کتاب توهم خدا (The god delusion) از مثال قوری چای به‌عنوان تمثیلی در بحث بر ضد چیزی که او مصالحه شکاکان (agnostic conciliation) می‌نامد استفاده کرده است[٣].


[] تعمیم تمثیل قوری چای توسط داوکینز

ریچارد داوکینز، خداناباور معاصر، در کتاب‌های توهم خدا (The God Delusion) و کشیش شیطان (Devil’s Chaplain) به‌طور گسترده‌ای از تمثیل قوری چای راسل استفاده کرده است. او این بحث را تعمیم داده تا نگرش‌های مرتبط با وجه منفی مذهب نظیر ترس، افسردگی، و عذاب را نیز شامل شود. او می‌نویسد:

دلیل اصلی که مذهب سازمان‌یافته به حق شایسته دشمنی می‌باشد این است که بر خلاف باور به قوری چای راسل، مذهب قدرت‌مند، تأثیرگذار، معاف از مالیات می‌باشد و به‌طور سیستمامیک به خورد کودکان بی‌دفاع داده می‌شود. کودکان مجبور نیستند سال‌های شکل‌گیری شخصیت‌شان را به حفظ کردن کتاب‌های بی‌معنی در باب قوری‌های چای بگذرانند. مدارسی که توسط حکومت یارانه دریافت می‌کنند کودکانی که والدین‌شان نظر متفاوتی در مورد قوری چای دارند را از آموزش‌های درباره قوری چای معاف نمی‌کنند.[۴]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط دانشنامۀ آریانا گردآوری شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها