جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱, دوشنبه

حملۀ تازیان به امپراتوری پارس

برگرفته از: تاریخ ادبیات ایران؛ نوشتۀ: دکتر ذبیح‌الله صفا

تاریخ ایران

(حملۀ تازیان به امپراتوری پارس)

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


اين كتاب كه نخستين جلد آن در  ١٣٣٢  خورشيدى در تهران به‌چاپ رسيد، به قلمرو تاريخ ادبيات فارسى در قلمرو زبان فارسى نو (درى)؛ يعنى ادبيات سرزمین‌های آریایی در روزگار اسلامى می‌پردازد و از دو دوره پيشين زبان فارسى (باستان و ميانه)؛ يعنى ادبيات پارسی پيش از اسلام سخن نمی‌گويد، اما در عنوان كتاب حتى پس از بازبينى چاپ‏‌هاى تازه‏‌اش، چنين چارچوبى در نظر نيامده است. اين اثر افزون بر نقد، موضوع‏‌هاى سبك شناختى و جامعه‌شناختى (اجتماعيات) فراوانى را نيز در بر دارد؛ چنان‏‌كه نياز پژوهش‏گران را در هر يك از اين زمينه‌‏ها بر می‌‏آورد.


[] حملۀ تازیان به امپراتوری پارس

در چنین حال و با مواجهه با چنین شرایطى حملۀ عرب به ایران آغاز شد. ملت عرب چنان‌كه می‌دانیم در ایام پیش از اسلام از قبایل پراگنده‌یى تشكیل می‌شد كه هیچگاه با یكدیگر اتحادى نداشتند و بیشتر ایام حیات آنان بزد و خورد با یكدیگر می‌گذشت. در میان این قبایل پراگنده مراكزى مانند قلمرو حكومت ملوك حمیر در یمن و آل غسّان در جانب شام و مناذره در حیره وجود داشت و میانۀ قلمرو این حكومت‌ها نیز قبایلى به‌سر می‌بردند كه مهم‌تر از همۀ آن‌ها قبیلۀ قریش در حجاز بود. از میان این قبیله در اواسط قرن پنجم میلادى مردى زیرك به‌نام قصى بن كلاب بن مره مقام سدانت (پرده‌دارى) كعبه را كه بزرگ‌ترین بتكده و معبد عمومى عرب بود به‌دست آورد و از این پس سدانت كعبه و فى‌الواقع حكومت مكه به‌چنگ قریش افتاد و منزلت آن قوم در میان تمام قبایل عرب بنهایت رسید چنانكه بر قبایل عرب را ریاست یافت.

در میان عرب پیش از اسلام سه دین عمده شهرت داشت كه عبارت بود از دین صابئى[۱] 8 و یهودى و نصرانى. علاوه بر آن بیشتر قبایل رب النوع‌ها و اصنامى را می‌پرستیدند كه نام برخى از آن‌ها مانند لات و منات و عزى شهرت بسیار داشت. این بت‌ها در كعبه یعنى معبد معروف مكه گرد آمده بود. بر اثر نفوذ ایرانیان در یمن و حیره بعضى از رسوم و عقاید دینى آنان نیز میان برخى از تازیان نزدیك به‌مراكز مذكور نفوذ یافته بود.

پیامبر اسلام در چنین محیطى به‌سال ٦١١ میلادى در چهل سالگى شروع به‌دعوت مردم بدین حنیف اسلام كرد و اهالى پراگنده و متشتّت عربستان را بترك ادیان مختلف و توجه بوحدت كلمه و اتفاق و برادرى و برابرى خواند و دیرگاهى با تعصب قریش، كه خود از آن قبیله بود، مبارزه كرد و اگرچه اندك‌اندك در مكه پیروانى مى‌یافت، سرانجام مجبور شد با یاران خود به «یثرب» روى آورد و در آن محل كه بعد از آن مدینة النبى (مدینه) خوانده شد مستقر گردد (٦٢٢ میلادى - نخستین سال هجرى). از این پس دین اسلام به‌سرعت در شبه جزیرۀ عربستان رواج یافت چنان‌كه در سال یازدهم از هجرت كه سال رحلت پیامبر اسلام است اجراى نقشۀ نشر آیین اسلام در خارج از عربستان آغاز شده بود.

بعد از رحلت پیامبر اسلام اگرچه اختلافات داخلى شدیدى در عربستان شروع شد ولى به‌سرعت از میان رفت و حكومت اسلامى قدرت بسیار یافت چنان‌كه توانست نقشه‌یى را كه از اواخر حیات پیامبر اسلام براى تسخیر نواحى غیر عربى آغاز شده بود اجرا كند و دسته‌یى از مجاهدان را به‌جانب ممالك روم و پارس گسیل دارد.

چنان‌كه پیش از این گفتیم دو امپراتورى روم شرقى و پارس در این ایام بر اثر جنگ‌هاى طولانى و مشكلات داخلى دچار ضعف شدید گردیده و عوامل انحطاط و شكست و انقراض آن‌ها از هرحیث فراهم شده بود اما بالعكس عرب را عواملى چند در این حملات و فتوح یاورى می‌كرد كه مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: وحدت كلمه، تنگى معیشت، تعالیم اسلامى، عادت به‌سختى و تحمّل شداید و مشقات، انضباط و روحیۀ قوى، سرعت عمل در طى صحراها و راه‌ها، مهارت در سوارى، داشتن رجال قوى و نیرومندى كه زیردست یكى از بزرگ‌ترین مردان جهان تربیت یافته بودند و نظایر این امور.

این اسباب و علل وقتى باهم گرد آمد فتح مسلمین را در جنگ‌هاى مختلف[٢] 9 و پیشرفت‌هاى آنان‌را در مدتى قلیل میسر ساخت چنان‌كه در ده سال و اندى از خلافت عمر توانستند شام و فلسطین و مصر و عراق و قسمتى از سرزمین‌های آریایی را فتح كنند و این فتوحات آنان در عهد خلافت عثمان و در دورۀ بنى امیه نیز همچنان ادامه یافت.

نكته‌یى كه ذكر آن‌را لازم می‌دانیم آن است كه نفوذ عرب و مسلمانان بیشتر در میان طبقۀ سوم یعنى طبقۀ ناراضى پارسیان بوده است والا طبقات عالیۀ پارسى و روحانیان و آزادان و دهقانان و گروهى بزرگ از كسانى كه در حفظ آیین زرتشتى تعصب می‌ورزیدند بدین پیشرفت‌ها بدیدۀ بغض و ناخشنودى مى‌نگریستند و همین گروه و بقایا و تبلیغات آنان است كه دگرباره اسباب استقلال ملّل آریایی و شكست معنوى قوم عرب را یك قرن بعد میسّر ساخت.

پیشرفت مسلمانان در ممالك روم شرقى پیش از رسیدن به‌قسطنطنیه متوقف ماند لیكن در کشور پارس با جنگ‌هاى بزرگ قادسیه (سال ١٤ هجرى) به‌سردارى سعد بن ابى وقاص و رستم فرخزاد و جلولأ (سال ١٦ هجرى) به‌سردارى هاشم بن عتبه و قعقاع بن عمرو و جنگ نهاوند معروف بفتح الفتوح (در سال ٢١ هجرى) به‌سردارى نعمان و فیروزان و چندین جنگ كوچك دیگر براى فتح بلاد و نواحى مختلف سرزمین‌های آریایی، كاخ عظیم شاهنشاهى ساسانى فروریخت و قوم پارس از سیادت به‌بندگى و اسارت افتاد.

البته بعد از جنگ نهاوند در غالب شهرها و ولایات و قلاع قلمرو پارسیان مقاومت‌هاى كوتاه یا طولانى صورت گرفت و سپاه عرب بدان آسانى كه تصوّر می‌رود به‌فتح همۀ سرزمین‌های آریایی موفق نشد و فتح تمامى این كشور تا آن‌سوى جیحون تا اواسط عهد خلافت بنى امیه به‌طول انجامید و در برخى از نواحى مانند طبرستان و دیلمان و گیلان و دماوند و بعضى از مواضع ماوراءالنهر نیز آریاییان تا قسمتى از دورۀ خلافت بنى العباس مقاومت شدید كردند، لیكن هیچیك از این مقاومت‌هاى منفرد هنگامى كه مركز شاهنشاهى پارس سقوط كرده و دولت از میان رفته بود، سودى نداشت و یكى پس از دیگرى از میان می‌رفت.

در طى همۀ جنگ‌هایى كه قواى محلى قلمرو پارسیان با سپاهیان عرب مى‌كردند یزدگرد شهریار از شهرى به‌شهرى و از ولایتى به‌ولایتى می‌گریخت. وى از مداین برى و از آن‌جا به‌ اصفهان و از آن‌جا به كرمان و بلخ گریخت و از فغفور چین و خاقان ترك مدد خواست اما[٣] 10 آنان او را یارى نكردند و او به‌سال ٣١ هجرى (٦۵٢ میلادى) به‌عهد خلافت عثمان در مرو به‌دست آسیابانى كشته شد و حال آن‌كه اگر زنده می‌ماند ممكن بود از سستى كار خلافت در اواخر عهد عثمان طرفى بربندد.

بعد از قتل یزدگرد پسر او فیروز سوم خود را شاهنشاه پارس خواند و چندى در حال مبارزه با مهاجمان عرب بود لیكن كارى از پیش نبرد و به چین گریخت و بعد از این نیز تا حدود سال ٧٣٢ میلادى (١١٤ هجرى) از اعقاب یزدگرد سوم به‌نام پادشاهان پارس در تواریخ چین یاد شده است كه نزد فغفوران چین به‌عنوان پناهنده به‌سر می‌بردند[۴].


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی و ویرایش شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- رجوع شود به: صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۱، ص ٧
[٢]- همان‌جا، ج ۱، ص ٨
[٣]- همان‌جا، ج ۱، ص ۹
[۴]- همان‌جا، ج ۱، ص ۱٠؛ رجوع شود به‌مقالۀ زنان و فرزندان یزدگرد سوم در مجلۀ مهر شمارۀ ۴ سال اول به‌قلم آقاى سعید نفیسى.



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران (جلد اول)، تهران: نشر فردوس، چاپ سال ١٣٧٨ خورشیدی.