فهرست مندرجاتیک روز با حامد کرزی در ارگ
[قبل] [بعد]
سیزده سال پیش حامد کرزی یک چهرهی مخالف خارج از کشور بود که کمتر کسی او را میشاخت. او اکنون به یکی از شناختهشدهترین رهبران جهان تبدیل شده است. او که نخستین رئیس جمهوری افغانستانِ پس از طالبان است، این کشور را در دوره حساس بازسازی رهبری کرده است. او حالا آماده واگذاری قدرت است، در حالی که نیروهای خارجی هم سرانجام آماده ترک افغانستان هستند. کرزی از مینه بکتاش و اِمل پسرلی از بخش افغانستان بی بی سی و همچنین لیز دوسِت گزارشگر ارشد بینالمللی بی بی سی دعوت کرد تا یک روز را با او در ارگ یا کاخ ریاست جمهوری بگذرانند و باهم، نگاهی به فراز و نشیبهای بیش از یک دهه زمامداری او بیندازند.[۱]
[↑] یک روز با حامد کرزی در ارگ
در سیزده سال گذشته حامد کرزی، از یک شخصیت افغان در تبعید به یکی از شناختهشدهترین رهبران جهان مبدل شد. سفری که پُر از فرازها و دستاوردها و نشیبها و خطرها بود.
در آخرین روزهای ریاست جمهوریش، حامد کرزی در یک مصاحبهی ویژهی تودیعی با بخش جهانی بی بی سی، بهزبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی صحبت میکند.
حامد کرزی، رئیس جمهور در سیزده سال گذشته، هر روز فاصلهی خانه با دفترکارش را پیاده طی میکند.
روزهای دشوار
بخش اعظم زندگی رئیس جمهور کرزی و خانوادهی جوانش در چهاردیوار محوطهی ارگ یا کاخ ریاست چمهوری افغانستان میگذرد. ملالی کوچک با چشمان خوابآلود برای پدرش که بهسوی کاخ روان است، دست تکان میدهد. یک صبح کاری دیگر برای حامد کرزی. پای پیاده از خانه تا دفتر. در میان تدابیر شدید امنیتی، در داخل محوطهی بهشدت محفوظ کاخ.
بخش اعظمی امروز کاری صرف جلسهی شورای امنیت میشود. معاون رئیس جمهور، وزیر دفاع، مشاور امنیت ملی و دیگر مقامات ارشد یکی یکی از راه میرسند. کار اصلی ارزیابی رخدادهای امنیتی است. در این مورد چگونگی برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری [یکی از مسایل مهم مطرح بحث است].
در پشت در ِ دفتر شورای امنیت ملی، صبح هر یکشنبه رئیس جمهور کشور مهمترین مسایل کشور را با شورای امنیت ملی در میان میگذارد و مهمترین تصامیم در مورد سرنوشت کشور، و امور بسیار مهم کشور در همین اتاق اتخاذ میشود و احتمالاً دشوارترین ساعات کاری رئیس جمهور در دفتر شورای امنیت ملی سپری میشود.
این ساعات دشوار کاری، در اولین روز ورود حامد کرزی به کاخ ریاست جمهوری - در دسامبر ٢٠٠۱ - در برابر دوربین بی بی سی شروع شد. دشوارهای همچنان پابرجاست. هرچند وجههی کاخ ریاست جمهوری، اطرافیان حامد کرزی و شخص خود او بهشدت تغییر کرده است. من و همکارم ایمل پسرلی، از خود او در این مورد پرسیدیم:
- تجربهام زیادتر شده است. معلوماتم زیادتر شده است. کشورهای جهان را با تفکیک بسیار بهتر حالا میشناسم که کی با ما چه کرد؛ و کی راست بود و کی ناراست. در داخل کشور، زیادتر مردم را میشناسم و زیادتر از اوضاع افغانستان باخبر هستم و از مردم خود باخبر هستم. پیشرفتهای بسیار خوبی در این کشور شده است و وجههی کابل تغییر کرده است. شهر بسیار بزرگ شده است. یک شهر تعلیمیافتهها شده است. مردم بسیار تعلیمیافتهشدهاند.
در برابر این پرسش که در شخص خود شما چه تغییراتی بهمیان آمده است، پاسخ میدهد:
- من نیز تغییر کردهام. گفتم بر اساس تجربهیی که گرفتهام از دوازده سال؛ زیادتر، زیادتر، عمیقتر وطنی شدهام. خب، ریش سفید هم شدهام. کسی که ریش سفید شد، زیادتر وطنی میشود و زیادتر به وطن خود دلبستگی پیدا میکند. اینها همه در من رخ داده است. در همین خاک و وطن خود میباشم و در همینجا با مردم خود گذاره میکنیم.
در دو سه دیدار با روزنامهنگاران، حامد کرزی مرتب گفته است که «اگر تجربهیی امروز را در یازده سال پیش میداشت، ارجحیتهایش فرق میکرد». او دربارۀ چگونگی آن میگوید»:
- در بعضی موارد، در بعضی موارد، روشم با جهان غرب فرق میکرد. اگر تجربهی امروز را میداشتم، دوازده سال پیش، روشم فرق میداشت. در مسایل اقتصادی مملکت، بازار آزاد را - به ترتیبی که آنوقت پذیرفتیم - اگر همین تجربهی امروز را میداشتم، نمیپذیرفتم. و بعضی مسایل دیگر ...
حامد کرزی با نیروی مالی و نظامی آمریکاییها به ارگ رسید. او نازدانهی غرب و آمریکا بود و روابط شخصی دوستانهای با جورج بوش، رئیس جمهور پیشین آمریکا داشت و روابط بیشتر دوستانهتری با سفیر آمریکا در کابل که در هر گام او را همراهی میکرد.
در اوایل چنین تصور میشد که سفارت آمریکا یک حکومت موازی با نظام حامد کرزی در کابل بود. آنها مستقیماً با جنگسالاران و مردم دیگر صحبت میکردند و سروکار داشتند. آیا این برای کرزی دشوار نبود؟ او میگوید:
- در اوایل این را ما نمیدانستیم. ما تصور یک نیت نیک را از آنها داشتیم و ما هم نیت نیکی برایشان داشتیم. با گذشت دو سه سال ما بسیار مسایل را درک کردیم و به بسیار حقایق پی بردیم. بلی چنین بود ولی حالا گذشته دیگر. خیلی وقت میشود که به آن خاتمه دادیم. آنها دیگر نمیتوانند چنین کاری بکنند. کوشش میکنند، اما موفق نمیشوند؛ من مطمین هستم که بالای حکومت آینده نیز کوشش خواهند کرد. ولی در افغانستان دیگر مجال آن را نخواهند داشت. این وطن حالا ریشههای عمیق اداری و حکومتی دارد.
پایان ٢٠۱۴، زمان خروج نیروهای رزمی آمریکا از افغانستان اعلام شد و چگونگی حمایت مستمر برای حفظ امنیت و ثبات شکنند این کشور، به هم و غم همه - در داخل و خارج - مبدل گشت.
پیشنهاد آمریکاییها امضای یک پیمان امنیتی و دوجانبه بود که بر اساس آن قطعات محدود از نظامیان حمایتی آمریکا در افغانستان باقی میماندند. کرزی میگوید:
- فردا باز آمریکاییها در خانهی ما مردم را میکشند. آیا اجازه میدهیم؟ نمیدهیم.
در سال ٢٠۱٣، لویهجرگۀ مشورتی افغانها که از سوی حامد کرزی دعوت شده بود، با شماری از توصیهها و امضای هرچه زودتر این پیمان مشورت داد. صبغتالله مجدی، رئیس لویهجرگه گفت: «اول خودت این را امضا کن، اگر مخالفت کردند، ما میبراییم» در پاسخ کرزی گفت: «اول باید اینها صادق باشند». صبغتالله مجددی دوباره میگوید: «اگر امضا نکنی، ما خفه میشویم و میرویم» (یعنی قهر میشویم و جلسه را ترک میکنیم.) «امضا کنید که این مسئله فیصله شود.» اما حامد کرزی این سند را امضا نکرد.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- مستند: یک روز با حامد کرزی در ارگ
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□