جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۳ مرداد ۳۱, جمعه

ترجمه و تجاوز

از: دکتر محمدرضا نیکفر

اندیشه انتقادی

(برنامه‌ی ۱۰)‬‎


ترجمه و تجاوز‬‎

دکتر محمدرضا نیکفر پژوهشگر فلسفه سیاسی است و چند کتاب و تعداد زيادى مقاله منتشر كرده كه عمدتاً در نقد خشونت دینی یا به گفته او الهیات شکنجه و نقش سياسى دين است. او همچنین از منتقدان جریان به اصطلاح روشنفکری دینی در ایران است. وی فعالیت رسانه‌ای هم دارد و سردبير زمانه است كه در آمستردام مستقر است.

فرهنگ معین انتقاد را این‌گونه معنا کرده‌است: ۱- خالص کردن. ۲- جدا کردن خوب از بد. ۳- خرده گرفتن. ۴- برشمردن درستی‌ها و نادرستی‌های یک اثر ادبی یا هنری. انتقاد اگرچه معادل واژه نقد نیست و تفاوت‌هایی مفهومی با آن دارد، اما همواره همراه این واژه بوده‌ است. بنابراین، انتقاد، نزدیک مفهوم نقد است، اما بیش‌تر به «قضاوت منفی اما عینی» در رابطه با گزاره‌ای گفته می‌شود. با این حال نقشی مثبت برای این امر قائل شده‌اند. به‌هر صورت، نقد را می‌توان جدا کردنِ «سَره از ناسَره» و شناختن خوبی‌ها و بدی‌های یک چیز، تعریف کرد. در اصطلاح، نقد به مفهوم داوری و قضاوت دوجانبه در مورد یک گزاره‌ است. نقد، نوعی مقاومت است. این واژه در لغت به معنای «بهینِ چیزی را گزیدن» آمده‌ است. نقد به یک اثر کمک می‌کند که آن اثر، اعتبار یابد.

اگر از یک کار یا یک مقاله انتقاد شود، ممکن است باعث شود که نقاط بدِ آن کار اصلاح شده و نتیجه‌ای بهتر حاصل شود. نقد در هر زمینه اصول و قواعد خاص خود را دارد. کسی که اثری را نقد می‌کند مُنتقد گویند. منتقدان باید ریزبین و دقیق باشند. منتقدانِ روزنامه‌ها، تمامی اخبار را مورد بررسی قرار می دهند و به این نقد، نقد ژورنالیستی میگویند.

نقد مثبت یک اثر باعث پیدا شدن طرفدارانی برای یک اثر شده ولی نقد منفی باعث می‌شود که طرفداران به بحث و مجادله با منتقد یا منتقدان بپردازند. امروزه نقد در تمامی عرصه‌ها وجود دارد و این نقد باعث پیشرفت اثر یا شخص می‌شود. البته در نقد باید به دیگران و نظر آن‌ها احترام گذاشت و حدودِ اخلاقی را رعایت کرد. نقد باید با رعایت اصول اخلاقی و با دیدی کارشناسانه انجام شود.

میرزا فتحعلی آخوندزاده نخستین کسی است که در خطه‌ی فرهنگی ما برای ترویج مفهوم مدرن «انتقاد»، که خود آن را «کریتِکا» و نیز «ایراد» می‌نامد، تلاش می‌کند. او مفهوم انتقاد را با نه با پیشنهاد انتقاد مستقیم از وضعیت سیاسی–اجتماعی، بلکه با انتقاد از گفتار سنتی در بیگانگی آن با واقعیت جهانِ بحران‌زده می‌آغازد. این انتقاد به‌عنوانِ انتقادِ ادبی شروع می‌شود؛ تفاوتش با انتقادِ ادبیِ سنتی در این است که افزون بر صورتِ موضوع، نحوه‌ی متعین‌شدنِ جهان را در کلام به پرسش می‌کشد. او با این کار شهامت آن را پیدا می‌کند که از چهره‌های مقتدر سنت نترسد. مثلاً نقدی می‌نویسد بر مثنویِ مولوی و کل این کتاب را پریشان‌گویی می‌خواند. او در این نقد، برای اثبات نظر منفی خویش، ادعا می‌کند که مثنوی به یک زبانِ دیگر ترجمه‌پذیر نیست. بحثِ ترجمه دلالت بر آن دارد که ارزش‌های سنتی دیگر به‌عنوانِ داور نهایی پذیرفته نمی‌شوند و از دیدگاهی بیگانه با آن‌ها درباره‌ی خود آن‌ها داوری می‌شود.


ترجمه و تحریف

پرسیدنی است که آیا نگاه کردن از منظر یک بیگانه به سنت آشنا باعث تحریف آن نمی‌شود؟ آیا می‌شود واقعیتی را با نگاه از بیرون درک کرد؟ آیا انتقادی که از منظری بیرونی صورت گیرد، در ذات خود مخرب نیست و این‌گونه نیست که انتقاد به‌ریشه‌زننده‌ی مدرن با خرابکاری خویش سرانجام فقط ویرانه‌ای را به‌جا می‌گذارد؟ آیا جهانی متشکل از ویرانه‌ها جای سکونت است؟


اروپامرکزبینی

پرسشی دیگر: آن‌گاه که آخوندزاده با هدف انتقاد و نشان دادن مهمل بودن یک متن سنتی از ترجمه‌ی آن به زبان دیگر سخن می‌گفت، کدام زبان را در نظر داشت؟ منظور او یک زبان شرقی نبوده است. او به احتمال بسیار به روسی و فرانسه نظر داشته است. از این نظر می‌توانیم او را متهم به اروپامرکزبینی کنیم.

اروپامرکزبینی به این معناست که فرهنگ اروپایی فرهنگ محوری در جهان است، ارزش‌های پایه برای قضاوت درباره‌ی فرهنگ‌های دیگر از درون آن صادر می‌شوند و این که فرهنگ‌های حاشیه بایستی برای بقا خود را متحول کرده و پندار و کردار اروپایی را سرمشق قرار دهند. اگر چنین باشد، آیا نبایستی مدعی شد که انتقادگری مدرن از خویی اروپامرکزبینانه برخاسته است؟ آیا انتقادگری مدرن خصلتی «امپریالیستی» ندارد؟ آیا تجاوزگر نیست؟

چنین نظراتی داده شده، آن هم نخست نه در «حاشیه»، بلکه در «مرکز». انتقاد از جهان مدرن از خود جهان مدرن آغاز شده است.


لیوتار و هم‌ستیزی گفتمان‌ها

پرسیدیم که آیا انتقاد به‌مثابه ترجمه‌ی یک متن آشنا به یک زبان بیگانه نوعی تخریب و تجاوز نیست. یکی از نظریه‌پردازان نامدار معاصر در پهنه‌‌ای که با چنین پرسشی در آن گام ‌گذاردیم، فیلسوف فرانسوی ژان فرانسوا لیوتار (Jean-François Lyotard 1924-1998) است. او کسی است که در رواج مفهوم پست‌مدرن نقش اصلی را ایفا کرده است. او کتابی دارد به نام «هم‌ستیزی» (تعارض Le Différend) که در آن به مسئله‌ی پیش روی ما پرداخته است.

منظور او از هم‌ستیزی یا تعارض دعوایی است که از جنس حقوقی نیست و نمی‌توان بر اساس حق در مورد آن قضاوت کرد. در این دعوا برنده و بازنده در معنای دادگاهی رایج وجود ندارد، آن‌چه هست متجاوز و قربانی است، ستمگر و ستمکش است. لیوتار اگر با آخوندزاده رو در رو می‌شد به او می‌گفت: انتقادی را که تو به مولوی داری و می‌خواهی آن‌را از طریق ترجمه‌ی مثنوی به یک زبان بیگانه اثبات کنی، انتقادی نیست که بتوان در مورد آن داوری کرد که حق با تو است یا نیست، چون موضوع مطرح نه حق، بلکه زور است. تو با ترجمه برنده‌ی یک دعوای حقوقی نمی‌شوی، پا در مسابقه‌ای می‌گذاری که قدرت و نفوذ سرانجام آن را تعیین می‌کند. کار تو نه اعمال حق، بلکه اعمال زور است. تو به متن ستم می‌کنی، به آن تجاوز می‌کنی و آن زبان بیگانه را به وسیله‌ی ستمگری و تجاوز بدل می‌سازی.


قدرت و گفتمان

بحث لیوتار و خطوط فکری مشابه آن را در زمینه‌های مختلفی بسط داده‌اند. یکی از زمینه‌های بسط این فکر در مباحث فمینیستی است. گفتار بیگانه‌ای که می‌آید بر فراز گفتارهای دیگر می‌نشیند و می‌خواهد همه خود را با او انطباق دهند و ارزش‌های درونی او را بپذیرند، از جنس و کیفیت منش مردانه است. مرد در طول تاریخ حکمران زبان بوده است. قلم در دست او چرخیده است، فرمانده او بوده است. تمامی زبان، تمامی ادبیات متأثر از نقش مسلط اوست. زبان مردانه متجاوز است، خاصه در آن هنگام که می‌خواهد جنس دیگر را توصیف کند.

لیوتار نظم گفتارهای مختلف بیگانه با هم را همچون یک مجمع‌الجزایر می‌بیند. زبان مشترکی میان ساکنان جزایر مختلف وجود ندارد. بهترین حالت آن است که آنان به قلمرو هم تجاوز نکنند. ایده‌آل تفاهم رؤیایی بیش نیست. در چنین جهانی رابطه‌ی انتقادی میان گفتارهای مختلف از جنس اعمال قدرت است. آیا توصیف لیوتار از جهان و کیفیت رابطه‌ی گفتارهای آن با هم توصیف درستی است؟ راستی و ناراستی آن در کجاست؟[۱]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- نیکفر، محمدرضا، اندیشه انتقادی (برنامه‌ی ۱۰): ترجمه و تجاوز، وب‌سایت رادیو زمانه، ۳۱ شهریور ۱۳۸۵


[] جُستارهای وابسته

فلسفه
منطق
نقد


[] سرچشمه‌ها

وب‌سایت رادیو زمانه