جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۳ شهریور ۱۵, شنبه

فریده انوری

از: دانشنامه‌ی آریانا

فهرست مندرجات

[رادیو افغانستان][گویندگان رادیو]


فریده (عثمان) انوری (زادۀ ۱۳۲٦ خ - )، خبرنگار، دکلماتور، برنامه‌ساز و کارگردان رادیو، تلویزیون و سینما و یکی از قدیم‌ترین گویندگان رادیو افغانستان است که از او به‌عنوان «گویندۀ همیشه بهار رادیوی افغانستان،» یاد می‌شود.[۱] او که چهار دهۀ عمر خود را (۱۹٦۹ تا ٢٠٠٧ میلادی) در خدمت فرهنگ و هنر گذاشت، تا سال ۱۳٨٦ خورشیدی همکار رادیو آزادی بود.[٢]


[] زندگی‌نامه

فریده انوری، در ۲٦ اردیبهشت ۱۳۲٦ خورشیدی، در یک خانوادۀ روشنفکر در باغ نواب شهر کابل به‌دنیا آمد.[٣] در دبیرستان (لیسۀ) زرغونه درس خواند و در سال ۱۳۴۳ خورشیدی فارغ‌التحصیل شد. سپس، در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکدۀ ادبیات دانشگاه کابل شد و در رشتۀ ژورنالیزم به تحصیل پرداخت[۴]. هنوز تحصیلاتش به پایان نرسیده بود، که در سال ۱۳۴٦ خورشیدی (۱۹٦٧ میلادی)، به همراه پدر به ایالت متحده آمریکا رفت و تحصیلات خود را در دانشگاه «لیندن‌ود»[۵] در شهرستان سنت چارلز ایالت میزوری به پایان برد.[٦]

انوری هنوز دانشجو بود که در سال ۱۳۴۵، کریم رویینا، مدیر عمومی برنامه‌های رادیو افغانستان، استعداد او را در گویندگی کشف کرد و او همکاری با این رادیو را آغاز کرد. او دربارۀ این‌که چگونه پا به رادیو گذاشت، می‌گوید:

    «من اصلاً رادیو گوش نمی‌کردم؛ صرف یک تصادف سبب شد که به رادیو بروم و این تصادف کاملاً مسیر زندگی مرا تغییر داد. جریان چنین بود که روز آخر امتحانات دانشگاه بود، پروگرام معارف را یکی از استادان ما به‌نام حسین رازی می‌ساخت. ما تصمیم داشتیم که بعد از پایان امتحانات بروم رستوران و سینما. چون بعد از آن تعطیلات سه ماهه زمستان بود و ما همدیگر را نمی‌دیدیم. اما وقتی که در دهلیز دانشکدۀ ادبیات بودیم و آماده رفتن می‌شدیم، حسین رازی از دفتر خود بیرون آمد و مرا صدا زد. من پیشش رفتم. او گفت «باید امروز با من به رادیو بروی. چون نطاقی که برنامه معارف را اجرا می‌کند، نیامده و تو باید اجرا کنی.» من تعجب کردم و به نظرم مسخره آمد و گفتم که «شوخی می‌کنید، من نمی‌روم». گفت: «اتفاقاً خیلی جدی هستم. موتر (ماشین) آماده است و تو باید با من به رادیو بروی. برنامه را ثبت می‌کنیم و بعد من ترا به خانه می‌رسانم». هر چه من انکار کردم، او اصرار کرد و بلاخره مجبور شدیم رادیو برویم. من با یکی از دوستانم - فوزیه هاشمی - رفتیم رادیو، با این تصور که کار برنامه زود تمام می‌شود و سپس می‌رویم سینما. پروگرام معارف را اجرا کردیم. من خبرهای راجع به معارف را خواندم و فوزیه شعر خواند و برنامه ثبت شد. در رادیو روال کار این بود که پس از ثبت برنامه، می‌رفت به مدیریت پروگرام‌ها، مدیر پروگرام‌ها آن را می‌شنید و پس از آن می‌رفت برای نشر. در آن زمان کریم رویینا، مدیر پروگرام‌ها بود. ما هنوز در استودیوی رادیو بودیم که تلفن شد که کریم رویینا می‌خواهد بیاید و با شما حرف بزند. کریم رویینا آمد و ما هم بسیار علاقه‌مند بودیم که او را ببینیم، چون که نطاق بسیار معروف بود. او گفت «کسی که اخبار را خوانده کدام‌یک از شماست؟» آقای راضی گفت که «فریده خوانده است». کریم رویینا به من گفت «همرای من لطفا بیایید به دفتر ریاست». به‌هر حال، رفتیم. وقتی وارد اتاق آقای کشککی شدیم، چشمش که به من افتاد، پرسید «تو شاگرد من نیستی؟» گفتم «بلی». گفت «خوب، آب در کوزه و ما گرد جهان می‌گردیم. بیا به رادیو و با رادیو قرارداد ببند و یکی از پروگرام‌ها را بساز». این چنین بود که به‌طور تصادفی، اجرای برنامه معارف مرا به رادیو کشاند.»[٧]

به‌هر حال، او که از همان آغاز شیفته‌ی گویندگی در رادیو شد، به‌رغم دید منفی خانواده‌‌اش به این کار، تصمیم گرفت که موانع دید سنتی جامعه را پشت‌سر بگذارد و تا آخر در این راه گام بردارد[٨]. بدین ترتیب، او به‌عنوان تهیه‌کننده و گرداننده‌ی برنامه‌ی ادبی «از هر چمن ثمنی» و گویندۀ برنامه‌های ادبی «سرود هستی» و «ترازوی طلایی» که برنامه‌های «نقد ادبی» و «بازشناسی خبرگان هنر و ادب» بود، در رادیو افغانستان مشغول به‌کار شد. در پایان همان‌سال، همراه با دکتر اکرم عثمان، مسعود خلیلی و اقلیما مخفی، در برنامه‌ی «زمزمه‌های شب‌هنگام»، به دکلمه‌ی اشعار پرداخت.

در سال ۱۳۵٠، زمانی‌که از دانشگاه «لیندن‌ود» فارغ‌التحصیل شد، به کشور بازگشت و به‌عنوان تهیه‌کننده‌ی برنامه‌ی «مجله‌ی رادیوی» در دفتر هنر و ادبیات رادیو افغانستان استخدام شد.

محمدداوود خان، نخستین رئیس جمهوری افغانستان، در کنار فریده انوری گوینده رادیو و هنگامه، آوازخوان

در سال ۱۳۵۱، به‌عنوان مدیر روابط فرهنگی رادیو افغانستان منصوب شد و در سال ۱۳۵۳، مدیریت عمومی هنر و ادبیات این رادیو را بر عهده گرفت. و در همان‌سال، در کنفرانس بین‌المللی سال جهانی زن که در قاهره برگزار شد و هم‌چنین در جشن هنر شیراز شرکت کرد، و سخنگوی هیأت اعزامی افغانی بود. در سال ۱۳۵۵، تهیه‌کنندگی و گردانندگی برنامه ترانه‌ها و سخن‌ها را بر عهده داشت. در پایان این سال، برای دریافت مدرک فوق لیسانس، به امریکا رفت و در رشتۀ ژورنالیزم رادیو و تلویزیون، در دانشگاه نیویورک به تحصیل پرداخت.

در سال ۱۳۵٦، دوباره به‌عنوان مدیر هنر و ادبیات رادیو به‌کار گماشته شد و برنامه کاروان ابریشم را برای معرفی متون کلاسیک و آثار معاصر ساخت. هم‌چنین در این سال، برای نخستین‌بار، در افغانستان، دکلمه اشعار مولانا جلال‌الدین بلخی و خواجه حافظ شیرازی و حمید مصدق را به‌صورت نوار ضبط (نوار کاست) از طریق افغان موزیک منتشر کرد.

در سال ۱۳۵٧، به تهیه برنامه‌های تلویزیونی «پاسخ چیست؟»، «مشغلداران هنر»، «شهر هنر»، «مجله‌ی تلویزیونی»، «هفت اورنگ»، «هزار و یک شب» و دکلمه اشعار مولانا پرداخت. در این سال، برای تهیه سریال‌های تلویزیونی به بلغارستان سفر کرد و در سال ۱۳۵٨، در فستیوال(جشنواره)های سینمایی مسکو، چک و لایپزیگ، در آلمان شرقی شرکت ورزید.

فریده انوری، پس از اشغال نظامی افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق، در سال ۱۳٦۱، افغانستان را ترک کرد. در سال ۱۳٦٢، هنگامی که در هندوستان مهاجر بود، به ضبط و نشر دکلمه‌ی اشعار مقاومت پرداخت. بین سال‌های ۱۳٦٧ تا ۱۳٧٠، مدیر مسئول ماهنامه‌ی خراسان بود و متصدی (سرپرست) نشرات «افغان سنتر» در شهر کلرمونت در ایالت کالیفرنیا. در سال ۱۳٧٢، در نشر روزنامۀ انیس برون مرزی، که همزمان در آمریکا، کانادا، آسترالیا و هلند منتشر می‌شد، با حسن نایل بیات، دکتر اسدالله شعور و راصح همکاری فعال داشت. بین سال‌های ۱۳٧٢ تا ۱۳٧٦، در شهر کلرمونت کالیفرنیا، برنامۀ رادیویی «نقش‌های جاودان» را به پیش می‌برد و در سال‌های ۱۳٧٦ تا ۱۳٧۹، نخستین برنامه‌ی رادیویی ٢۴ ساعته‌ی افغان‌ها را در لس‌آنجلس و سان‌فرانسیسکو راه‌اندازی و نشر کرد.

در سال ٢٠٠۱ میلادی، انوری، پس از سقوط طالبان، در اجلاس زنان افغانستان در بروکسل پایتخت کشور بلژیک شرکت کرد و از سال ٢٠٠٢ تا ٢٠٠٧، گرداننده‌ی برنامه‌های فرهنگی رادیو آزادی در پراگ مرکز جمهوری چک بود[۹].

از سال ٢٠٠٧ تاکنون، فریده انوری در آمریکا زندگی می‌کند و هیچ‌گونه فعالیت فرهنگی با رسانه گروهی نداشته است.


[] آثار

فريده انوری در سال‌های ۱۹٧٢ تا ۱۹٧٣ در نوشتن زندگی‌نامه‌ی رابعۀ بلخی نيز سهم داشت. سناريوی فيلم سينمايی «رابعۀ بلخی» از ساخته‌های «نذير فیلم» در سال ۱۹٧۴ نيز بر بنياد نوشته او فراهم آمده است[۱٠].

...[۱۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- رجوع کنید به: به بهانۀ شصت‌وپنجمین بهار صدای همیشه سبز فریده انوری، وب‌سایت رادیو آزادی: ٨ تیر ۱٣۹۱
[٢]- ملیحه احراری، همان‌جا، برنامه‌ی فرهنگی «مجله‌ی آزادی»، رادیو آزادی.
[٣]-
[۴]- شیرین نظری، زنان سرشناس افغانستان، شبکۀ اجتماعی فیس‌بوک
[۵]- Lindenwood University
[٦]- برگرفته از: اسدالله شعور، سال‌شمار زندگی فریده انوری، رادیو آزادی
[٧]- گفتگوی ملیحه احراری با فریده انوری به مناسبت شصتمین سالگرد تولد او - برنامۀ مجله‌ی رادیویی آزادی، رادیو آزادی
[٨]- همان‌جا
[۹]- برگرفته از: اسدالله شعور، سال‌شمار زندگی فریده انوری، رادیو آزادی
[۱٠]-
[۱۱]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]