جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۶ آبان ۱۳, شنبه

ساتراپی‌های شاهنشاهی هخامنشی

از: دانشنامه‌ی آریانا

ساتراپی‌های شاهنشاهی هخامنشی


فهرست مندرجات
شاهنشاهی هخامنشیسنگ‌نبشته‌های پارسی

ساتراپی‌های شاهنشاهی هخامنشی (به انگلیسی: Provinces of the Achaemenid Empire)، خَشثْرَپاونی (شهربانی)ها یا استان‌های هستند که برخی از شاهان مقتدر و کشورگشای سلسله‌ی هخامنشی بر آن‌ها استیلا داشتند.

فهرست ساتراپی‌های هخامنشیان، در سنگ‌نبشته‌های پارسی، مانند: سنگ‌نبشته بیستون، تخت جمشید یا پارسه، نقش رستم، سنگ‌نبشته شوش، و سنگ‌نبشته دیو یا دیوا آمده است، که ساتراپی‌های پارسه یا پارس (ساتراپی مرکزی و اصلی)، کرمانیه (Carmania)، اوجه (Ūja) یا شوش (Susa) و ایلامیس (Elymais) (عیلام)، مادَه (Māda) یا ماد، ارمینه (Armina) یا ارمنستان، پرثوه (Parθava) یا پارت (استان خراسان کنونی)، هیرکانیا (Hyrcania) یا گرگان، هوارزمی (Uvārazmī) یا خوارزم، اسپاردا یا لیدی، کَتپَتوکه (Katpatuka) یا کاپادوکیه، بابیروش (Bābiruš) یا بابل، آثورا (Aθurā) یا آشور، مودرایه (Mudrāya) یا مصر، اَرَبایه (Arabāya) یا عربستان، هَرَهُوَتیش (Harauvatiš) یا رُخَج، زرنکه (Zranka)، مکا یا گدروزی شامل: اوریتان‌ها (Oritans) و آریاسپه (Ariaspae)، ثته‌گوش (Θatagus)، هندوش (Hinduš) یا هند، باختریش (Bāxtriš) یا باختر، مرگوش (Marguš) یا مرو، سوغوده (Suguda) یا سغد، گنداره (Gandāra) شامل پیشاور و جلال‌آباد و کابل و بگرام و پاراپامیز (Paropamisus)، هریوه (Haraiva) یا هرات، سکا پَرَدرایه (Sakā paradraya) یا داها (Dahā یا Dahae)، سکا تیگره‌خوده (Sakā tigraxaudā) یا ماساژت‌ها (Massagetae)، و سکا هئومه‌ورگه (Sakā haumavargā یا امیرجیان‌ها (Amyrgians) را دربر می‌گرفت.

جالب توجه این‌جاست که در هیچ‌یک از سنگ‌نبشته‌های دوران شاهنشاهی هخامنشی نامی از ایران یا ایران‌شهر نیست، همه‌جا شاهان این سلسله کشور اصلی خود را پارس نامیده‌اند. از این‌رو، در بیش‌تر آثار تاریخی یونانیان، رومیان، عرب‌ها و ... از ایران کنونی (کشور پارس) به‌صورت‌های پرشیا، پرسه یا فارس نام برده شده است و نیز تاریخ‌نگاران افغانستان تا اواسط قرن بیستم، از ایران کنونی به‌نام فارس یاد می‌کردند.

قلمرو هخامنشیان در دوران اوج اقتدار آن‌ها.


ساتراپی‌ها در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی

دودمان هخامنشی نخستین‌بار در تاریخ سرزمین‌های آریایی، به‌ویژه در ایران کنونی، نمونه‌ی تشکیلات وسیعی را که امپراتوری یا شاهنشاهی می‌نامند، به‌وجود آورد. آغاز تأسیس این شاهنشاهی از حیث زمان در تاریکی قرار گرفته است. برای اولین‌بار در زمان مادها که قوم آریایی‌زبان بودند، و در شمال ایران کنونی مسکن داشتند، دولت ایران پدیدار شد. این‌طور به‌نظر می‌رسد که مادها مرکب از چندین امیرنشین نیمه‌مستقل بودند که از آشوری‌ها اطاعت می‌کردند و در سال‌نامه‌ی آشوری نام آن‌ها آمده است. مادها در قرن هفتم پیش از میلاد تحت رهبری کیاکزار (که در پارسی باستان نام او هوخ‌شتره آمده)، تشکیل کشوری دادند که مرکز آن شهر اکباتان (همدان امروزی) بود و در همان آوان از اطاعت آشوری‌ها خارج شدند. مادها حدود ۱۲۰ سال فرمانروایی کردند و بدون این‌که چندان اثری از خود بگذارند، در نهایت از کوروش بزرگ شکست خوردند. تنها اطلاعی که از سلطنت مادها به‌جا مانده، در تاریخ هرودوت است و آن‌هم عبارت از حقایقی است که با افسانه‌ها آمیخته شده است و هیچ نوع مدرک کتبی از آن‌ها در دسترس نیست. به‌هر حال، دولت مادها هرگز به‌وسعت شاهنشاهی هخامنشی نبوده است.

در حدود ۵٠٠ سال پیش از میلاد، در یکی از ایالات دولت مادی، یعنی در ایلام (یا عیلام)، یکی از اتباع آن‌ها به‌نام کوروش قیام کرد و قدرت را از مادها گرفت و نخستین نماینده‌ی این سلسله‌ «هخامنش» پدر «چیش‌پیش» جد کوروش است.

پس از مدت کوتاهی، کوروش سرزمین‌های وسیعی را به کشور اصلی خود که پارس نامیده می‌شد، ضمیمه کرد. او از جانب غرب، لیدی و شهرهای یونانی آسیای صغیر را تا مدیترانه به‌تصرف خود درآورد و هم‌چنین به‌سوی شمال و جنوب سرزمین‌ها آریایی دست به یورش زد. در سال ۵٣۹ پیش از میلاد، کوروش به‌دست سکاها کشته شد و پسرش کمبوجیه فتوحات او را دنبال کرد و مصر و جزیره‌ی قبرس و برخی از جزایر دیگر یونان را به‌دست آورد. بعد از مرگ او کشورش وسیع‌ترین کشورهایی بود که تا آن‌ تاریخ به‌وجود آمده بود.

نقاشی از مرگ کوروش به‌روایت هرودوت: به‌دستور تومیروس، ملکه سکاها، سر کوروش را بریدند و در تشتی پُر از خون قرار دادند و تومیروس خطاب به او گفت: آن‌قدر از خون بنوش تا سیراب شوی!

البته این پیروزی‌ها بدون خونریزی و جنگ به‌دست نیامده بود، بلکه هرباری که پارسیان قصد کشورگشایی داشتند، خون هزاران انسان بی‌گناه زیر سم اسبان آن‌ها به زمین ریخته می‌شد. به‌هر صورت، جانشین کمبوجیه، داریوش نام داشت. وقتی داریوش به‌سلطنت رسید، تمام ایالات متصرفه‌ی شاهنشاهی پارس، یکی پس از دیگری دست به قیام و رستاخیز زدند. داریوش آن‌ها را بی‌رحمانه سرکوب کرد و مطیع خود ساخت و وقایع منازعات و فتوحات خود را در کتیبه‌ای در دامنه‌ی کوهی در بیستون ثبت کرده و امروزه هنوز این کتیبه (سنگ‌نبشته) در بیستون موجود است. در این دامنه نقش داریوش دیده می‌شود که از مقابل او رؤسای شورشیان را در حالی‌که با طناب بسته شده‌اند، عبور می‌دهند.

در طی مدت یک‌سال، از سال ۵۲۰ تا ۵۲۱ پیش از میلاد، داریوش قدرت خود را در تمام سرزمین‌هایی که کوروش و کمبوجیه به‌دست آورده بودند، برقرار کرد و بقیه‌ی زمان فرمانروایی او برای دادن سروسامان به تشکیلات شاهنشاهی جدید صرف شد. داریوش اولین پادشاه هخامنشی است که کتیبه‌هایی در دامنه‌های کوه‌ها نقش کرده و جانشینان او مانند خشایارشا و اردشیرها از او تقلید کرده‌اند.

تاریخ‌نگاران یونانی مانند هردودت آغاز حکومت‌های وابسته قلمرو هخامنشی، ساتراپی‌ها را از دوره‌ی حاکمیت داریوش اول می‌دانند، در صورتی‌که ایرانیان بر این باورند اصطلاح ساتراپ در دوره‌ی کوروش و کمبوجیه نیز رواج داشته است؛ بنابراین اگر آغاز حیات امپراتوری هخامنشی از سال ۵۵٩ پیش از میلاد، سال به‌قدرت رسیدن کوروش دوم، و پایان آن را سال ٣٣٢ پیش از میلاد، فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، در نظر گرفته شود، در این ٢٢٧ سال توسعه قدرت سیاسی و نظامی امپراتوری هخامنشی تعدادی از کشورها و ملل زیر سلطه‌ی این امپراتوری به‌عنوان ساتراپ‌‌نشین هخامنشی تحت فرمان قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی پارسیان قرار گرفته بودند. براساس یافته‌های مکتوب باستان‌شناسی در ایران و سایر سرزمین‌های ملل تابع، تعداد این ساتراپی‌ها در زمان‌های مختلف حاکمیت امپراتوری هخامنشی متفاوت بوده است. برای نمونه تعداد این ساتراپی‌ها براساس کتیبه‌ی بیستون و کتیبه‌ی تخت جمشید ٢٣ ساتراپی، کتیبه‌ی مقبره داریوش در نقش رستم ٣۰، و کتیبه‌ی داریوش کشف‌‌شده از شوش ٢٧ ساتراپی است، حال آن‌که تعداد ساتراپی‌ها براساس مدارک مکتوب مصری دوره‌ی هخامنشیان مانند مجسمه‌ی داریوش و سنگ یادبودهای کانال سوئز ٢۴ ساتراپی بوده است.

ساتراپی‌ها در سنگ‌نبشته بیستون

کورش بزرگ با غلبه بر ماد، لیدیه و بابل، شاهنشاهی هخامنشی را تأسیس کرد. جانشینان وی، به‌ویژه کمبوجیه و سپس داریوش توانستند قلمرو هخامنشی را در شرق تا رود سند و در غرب تا مدیترانه و رود نیل گسترش دهند. داریوش برای اداره‌ی بهتر این شاهنشاهی کشور را به ساتراپی‌های متعددی تقسیم کرد که در کتیبه‌ی سه‌زبانه‌ی داریوش در بیستون بازتاب یافته است.

داریوش در کتیبه‌ی بیستون از ٢٣ ساتراپی نام می‌برد که عبارت بودند از: پارسه (Pārsa) یا پارس، هووج (hÛvja) یا عیلام، بابيروش (Bābiruš) یا بابل، آثـورا (Aθurā) یا ميـان‌رودان شمالی، اربَايه (Arabāya) یا حاشیه شمالی عربستان و حوالی اردن، مودرايه (Mudrāya) یا مصر، تی‌يی‌دريه (Tyaiy Drayahyā) یا آنانی‌که در دریایند - جزیره‌نشینان دریای ارژه، اسپَرد (Sparda) یا لیدیه، یَئونـه (Yauna) یا یونانیان آسیای کوچک، ماده (Māda) یا ماد، ارمِینه (Armina) یا ارمنستان، كت‌پَتوكه (Katpatuka) یا کاپادوكیه (سرزمین مرکزی ترکیه امروزی)، پَرثَوه (Parθava) یا پارت، زرَنک (Zranka) یا سیستان، هرَیوه (Haraiva) یا هرات، اوارَزمی (Uvārazmiy) یا خوارزم، باختریش (Baxtriš) یا بلخ، سُوگُودَ (Suguda) سغد، گنداره (Gandāra) یا نواحی از کابل تا پیشاور، سکا (Saka) یا سکاها، ثَتَگُوش (θataguš) دره‌ی رود هیرمند یا نواحی گله‌خیز پنجاب؟، هَرَووَتیش (Harauvatiš) یا رخج-آراخوزيا، مکَه (Maka) یا مکران.

متن کامل سنگ‌نبشته بیستون توسط ال. دبلیو. کینگ (L. W. King) و آر. سی. تامپسون (R. C. Thompson) به انگلیسی ترجمه شده است.

در این سنگ‌نبشته از زبان داریوش آمده است: «من داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، شاه کشورها، پسر ویشتاسب، نوه ارشام هخامنشی... این [است] کشورهایی که از آن من شدند. به‌خواست اهورامزدا بندگان من بودند. به من باج دادند. آن‌چه از طرف من به آن‌ها گفته شد، چه شب، چه روز همان کرده شد.»

ساتراپی‌ها در سنگ‌نبشته تخت‌جمشید

سنگ‌نبشته‌ی پی‌بنای دیوار جنوبی تخت‌جمشید از کتیبه‌های موجود در تخت‌جمشید است که در ضلع جنوبی پارسه قرار دارد. این کتیبه توسط داریوش بزرگ به‌مناسبت پی‌بنای کاخ تخت‌جمشید، بر روی تخته‌سنگی در ابعاد ۷۲۰ در ۲۰۵ سانتی‌متر که در جبهه جنوبی کار گذاشته است، حک شده است. این کتیبه به چهار قسمت تقسیم شده‌ و در هر قسمت کتیبه‌ای به خط میخی کنده شده‌ است. دو کتیبه سمت چپ (غربی) به خط و زبان پارسی باستان نوشته شده‌ و دو کتیبه سمت راست (شرقی) از چپ به راست به ترتیب به خط میخی ایلامی و خط میخی بابلی حکاکی شده‌ است.[]

جایگاه کتیبه‌های پی‌بنای دیوار جنوبی تخت‌جمشید. از چپ به راست: پارسی، پارسی، عیلامی و بابلی. →شرق و غرب←

در این میان، موضوع سنگ‌نبشته‌ی دوم پارسی باستان پی‌بنای دیوار جنوبی تخت‌جمشید که به میخی پارسی باستان می‌باشد و تعداد سطور آن ۲۴ سطر است، معرفی داریوش بزرگ و سرزمین‌های خراجگزار و اندرزگویی به فرمانروایان می‌باشد. در این سنگ‌نبشه درباره‌ی ساتراپی‌های زمان داریوش آمده است:

من (هستم) داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپه هخامنشی. گوید داریوش شاه: این است کشورهایی که به‌خواست اهورامزدا، من به‌یاری این مردم پارس از آن خود کرده‌ام. که بیم من به دلشان نشست، و مرا باج آوردند: عیلام، ماد، بابل، عربستان، سوریه، مصر، ارمنستان، کاپادوکیه، لودیه، ایونیه، یونانیانی که در جزایر هستند و کشورهایی که آن سوی دریای (اژه) هستند، ساگارتیا، پارت (خراسان کنونی)، سیستان، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ناحیه‌ی صدگاو، رخج، هند شمال غربی، گندارا، ناحیه‌ی سکاها، مکران. گوید داریوش شاه: اگر تو چنین می‌اندیشی: چنان باد که از دیگری نترسم. این قوم پارسی را بپای، اگر قوم پارسی پاییده شوند، اهورا برکت جاودانی بر این قوم (دودمان) ارزانی خواهد داشت.[]

ساتراپی‌ها در سنگ‌نبشته نقش رستم

سنگ‌نوشته‌ی داریوش یکم که در آرامگاه او در نقش رستم قرار دارد، که با دو نوشته‌ی بزرگ که هریک به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و اکدی نوشته شده، حک شده است: نخستین نبشته در قسمت بالایی است و به DNa مشهور است و دومی بر کنار درگاه ورودی آرامگاه کنده شده و به‌نام DNb معروف می‌باشد. هر دو نوشته جنبه‌ی شاعرانه دارند و تجلی مؤثری از شخصیت و نبوغ داریوش‌ را به تصویر کشیده‌اند.

در زیر متن عیلامی، سنگ‌نوشته‌ای بیست و پنج سطری به خط آرامی وجود دارد که ارنست هرتسفلد در سال ۱۹۲۳ آن را تشخیص داد ولی این نبشته بسیار آسیب دیده و نمی‌توان چیز زیادی از آن دریافت اما والتر هنینگ در سطر چهارم آن، نام سلوکوس را تشخیص داد، بنابراین می‌بایست پیشینهٔ این سنگ‌نوشته به ۳۱۲ تا ۳۰۵ پیش از میلاد یعنی نزدیک به دویست سال پس از ساخت آرامگاه، باشد.[]

سنگ‌نوشته‌ی DNa: نقش‌برجسته‌ی داریوش یکم در آرامگاهش در نقش‌رستم

داریوش در سنگ‌نوشته‌ی DNa که دارای شش بند است؛ نخست، اهورامزدا را ستایش می‌کند و اعلام می‌دارد که قدرت و شاهی را اهورامزدا به وی بخشیده‌است، پس از آن خود را معرفی می‌کند، سرزمین‌های فرمانروایی‌اش را نام می‌برد و تأکید می‌کند که چون اهورامزدا این سرزمین را آشفته دید، شاهی به آن ارزانی داشت، آن‌گاه در بند پایانی از دیگران می‌خواهد که از فرمان اهورامزدا پیروی کنند و شورش نکنند![]

سه بند آغازین این سنگ‌نوشته‌ چنین است: «خدای بزرگ (است) اهورامزدا، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی مردم را آفرید، که داریوش را شاه کرد، یک شاه از بسیاری، یک فرماندار از بسیاری».[] «من داریوش شاهِ بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ کشورهای همه‌گونه مردم، شاه در این زمینِ بزرگِ دورودراز، پسرِ ویشتاسپَ، هخامنشی، پارسی، پسرِ پارسی، یک آریایی، دارای نژاد آریایی.»[] و در بند ۳، «داریوش شاه گوید: به‌خواست اهورامزدا این (است) کشورهایی که من جدا از پارس گرفتم. بر آن‌ها حکمرانی کردم. به من باج دادند. آن‌چه از طرف من به آن‌ها گفته شد آن‌را کردند. قانون من آن (است که) ایشان را نگاهداشت. ماد - خوزستان - پارت - هرات - بلخ - سغد - خوارزم - زرنگ – رخج - ثته‌گوش گندار - هند - سکایی‌های هوم‌نوش - سکایی‌های تیزخود - بابل - آشور - عربستان - مصر - ارمنستان - کپدوکیه - سارد - یونان - سکایی‌های ماورای دریا - سکودر - یونانی‌های سپر روی سر - لیبی‌ها - حبشی‌ها - اهالی مک - کارئی‌ها.»[]

جدول ١: فهرست ساتراپی‌ها در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی
سنگ‌نبشته‌ی بیستون سنگ‌نبشته‌ی پارسه سنگ‌نبشته‌ی شوش سنگ‌نبشته‌ی نقش‌رستم
پارسه - - -
خوجیه خوجیه خوجیه خوجیه
بابیروش بابیروش بابیروش بابیروش
آثوره آثوره آثوره آثوره
اَرَبایه اَرَبایه اَرَبایه اَرَبایه
مودرایه مودرایه مودرایه مودرایه
سرزمین‌های مشرف به دریا سرزمین‌های مشرف به دریا سرزمین‌های مشرف به دریا سرزمین‌های مشرف به دریا
اسپاردا اسپاردا اسپاردا اسپاردا
یونانیان مشرف به دریا یونانیان مشرف به دریا یونانیان مشرف به دریا یونانیان مشرف به دریا
یونانیان آن‌سوی دریا یونانیان آن‌سوی دریا یونانیان آن‌سوی دریا یونانیان آن‌سوی دریا
ماده ماده ماده ماده
ارمینه ارمینه ارمینه ارمینه
کَتپَتوکا کَتپَتوکا کَتپَتوکا کَتپَتوکا
پرثوه پرثوه پرثوه پرثوه
زَرَنکه زَرَنکه زَرَنکه زَرَنکه
- ساگارتیا - -
هَرَیوَه هَرَیوَه هَرَیوَه هَرَیوَه
هوارَزمیش هوارَزمیش هوارَزمیش هوارَزمیش
باختریش باختریش باختریش باختریش
سوغده سوغده سوغده سوغده
گنداره گنداره گنداره گنداره
سکا سکا سکا هئومه‌ورگه سکا هئومه‌ورگه
- - سکا تیگره‌خوده سکا تیگره‌خوده
- - سکا پَرَدرایه سکا پَرَدرایه
ثته‌گوش ثته‌گوش ثته‌گوش ثته‌گوش
هَرَهُوَتیش هَرَهُوَتیش هَرَهُوَتیش هَرَهُوَتیش
مکا مکا مکا مکا
- هندوش هندوش هندوش
- - تراکیه تراکیه
- - کاریا کاریا
- - - لیبی
- - - حبشه


فهرست ساتراپی‌ها در تاریخ هرودت

داریوش، شاهنشاهی پارس را به بیست قسمت تقسیم کرد و هر کدام را بیک خَشثْرَپاون (ساتراپ، شهربان) سپرد. وی برای هر قسمت یک مالیات جنسی و نقدی مقرر داشت. هرودت تاریخ‌دان یونانی که سیاحت‌های متعدد در ممالک مشرق قدیم کرده و تحقیقات خود را راجع به احوال و تاریخ این ممالک نوشته، در کتاب سومش نام قسمت‌های مالیات‌دهنده و مقدار مالیات و خراج هر یک را شرح داده‌ است.

جدول ٢: حوزه‌های مالیاتی بنابر گزارش هرودوت
ردیف حوزه‌ی مالیاتی یا ساتراپی‌ها میزان مالیات به تالان میزان مالیات به کیلوگرم نقره
١ ایونی‌ها، مگنسیایی‌ها، ائولی‌ها، کاری‌ها، لوکی‌ها، میلطی‌ها و پامفولی‌ها ۴۰۰ ١٣٦۰۰
٢ موسیایی‌ها، لودیه‌ای‌ها، لاسونی‌ها، کابالی‌ها و هیتی‌ها ۵۰۰ ١٧۰۰۰
٣ هلسپونت، فروگیان، تراکیه‌ای‌های آسیا، پافلاگونی‌ها، ماریاندی‌ها و سوری‌ها ٣٦۰ ١٢٢۴۰
۴ کیلیکی‌ها ٣٦۰ ١٢٢۴۰
۵ فینیقیه‌ای‌ها، فلسطین و قبرس ٣۵۰ ١١۹۰
٦ مصر، لیبی ٧۰۰ ٢٣٨۰۰
٧ ستگیدی‌ها، قندهاری‌ها، دادیکه‌ها، آپاریتیه‌ها ١٧۰ ۵٧٨۰
٨ شوش ٣۰۰ ١۰٢۰۰
۹ بابل، آشور ١۰۰۰ ١۰٢۰۰
١۰ مادها، پاریکانیان، اورتوکوریبانت‌ها ۴۵۰ ١۵٣۰۰
١١ کاسپی‌ها، پوسیکاها، پانتی ماتی‌ها، داریت‌ها ٢۰۰ ٦٨۰۰
١٢ بلخیان ٣٦۰ ١٢٢۴۰
١٣ پاکتیان، ارمنیان ۴۰۰ ١٣٦۰۰
١۴ ساگارتیان، زرنگیان، تامانی‌ها، اوتیایی‌ها، موکیایی‌ها ٦۰۰ ٢۰۴۰۰
١۵ سکاها و کاسپی‌ها ٢۵۰ ٨۵۰۰
١٦ پارت‌ها، خوارزمی‌ها، سغدی‌ها و آریاها (هراتی‌ها) ٣۰۰ ١۰٢۰۰
١٧ پاریکانیان و اتیوپی‌های آسیا ۴۰۰ ١٣٦۰۵
١٨ ماتیانیان، ساسپری‌ها، آلارودیان ٢۰۰ ٦٨۰۰
١۹ موسک‌ها، تیبارنی‌ها، ماکرون‌ها، موسونونُکیایی‌ها و مارها ٣۰۰ ١۰٢۰۰
٢۰ هندیان ٣٦۰ (طلا) ١٢٢٣۹۹
جمع کل میزان کل مالیات سالانه هخامنشیان ٧۹٦۰ تالان ٣٧۰۰۹۴ کیلوگرم نقره


فهرست ساتراپی‌ها در زبان‌های باستانی

فهرست ساتراپی‌ها در زبان‌های باستانی
نام ساتراپینام مرکز
نام رایج در فارسی نونام پارسی باستانینام یونانی باستانینام لاتینی نام رایج در فارسی نونام پارسی باستانینام یونانی باستانینام لاتینی
پارس (استان فارس)پارسه (Pārsa)پرسیس (Πέρσις)پرسیس (Persis) تخت جمشیدپارسه (Pārsa)پرسیس پولیس (Πέρσης πόλις)پرسیپولیس (Persepolis)
مادمادَه (Māda)مدیا (Μηδία)مدیا (Media) هگمتانه (همدان)هگمتانه (Hagmatana)اکباتانا (Ἐκβάτανα یا Ἀγβάτανα)اِکبتانا (Ecbatana)
خوزستان (تمدن عیلام)خوجیه (Hūjiya)-سوزیانا (Susiana)
یا سیسیا (Cissia)
شوش (شهر شوش)-سوسا (Σοῦσα)سوزا (Susa)
پارتپَرثَوَه (Parθava)-پارتیا (Parthia) ----
باختر یا بلخباختریشباکتریانه (Βακτριανή)باکتریانا (Bactriana)
یا به‌طور ساده‌تر
باکتریا (Bactria)
شهر بلخ و آی‌خانم-باکترا (Βάκτρα) و شهر آی‌خانم
در دوران اسکندر الکساندرئیا اوکسیانه
(Αλεξάνδρεια, η Ωξιανή) نامیده می‌شد.
باکترا (Bactra) و
الکساندریا اوکسیانا (Alexandria Oxiana)
(اسکندریه آمودریا)
هراتهَرَیوَه (Haraiva)آرئیا (Ἀρεία)آریا (Aria) آرتاکوانا (شهر هرات امروزی)-آرتاکوانا (Ἀρτακόανα)، در دوران اسکندر
الکساندرئیا آرئیانه (Αλεξάνδρεια, η Αρειανή)
(اسکندریه آریانه)
آرتاکوانا (Artacoana)، در دوران اسکندر
الکساندریا آریانا (Alexandria Ariana)
(اسکندریه آریانا)
سغدسوغوده (Suguda)
یا سوغدا (Sugda)
سوگدیانه (Σογδιανή)سوگدیانا (Sogdiana) ----
مرومَرگوش (Marguš)مرگیانه (Μαργιανή)مَرجانا (Margiana) ----
خوارزمهوارَزمیش (H)uwārazmišخورَزمیا (Χορασμία)کورَسمیا (Chorasmia) ----
نیمروز یا زرنگزَرَنکه (Zranka)دَرَنگیانه (Δραγγιανή)درَنجانا (Drangiana) زرنج---
گدروزی-گدروزیا (Γεδρωσία)جدروزیا (Gedrosia) ----
قندهار یا رُخَجهَرَهُوَتیش (Harahuvatiš)آراخوزیا (Ἀραχωσία)
یا آراخوتای (Ἀραχῶται)
اَرَکُسیا (Arachosia) قندهار---
ثته‌گوشثَته‌گوش (Thataguš)ساتاگیدیاساتاجیدیا (Sattagydia) ----
گندارهگندارهگندهاراگندهارا (Gandhara) ----


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

ساتراپی واژه‌ی یونانی‌شده‌ی خَشثْرَپاون (به پارسی باستان) به‌معنای «شهربان» است که البته واژه‌ی «شهر» در آن‌زمان به‌معنای «سرزمین» بوده است. ساتراپی یا شهربانی به بخشی می‌گفتند که طی تاریخ شکل گرفته بود و ساکنان آن از نظر مردم‌شناسی یعنی از لحاظ فرهنگی و آداب و رسوم مشابه هم بودند.


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:...