جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

انجیل برنابا: فصل ٩١


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

[فصل ٩٠]فصل ٩١[فصل ٩٢]


[۱] در این زمان به‌سبب حضور یسوع هیجان عظیمی روی داد در سرتاسر یهودیه.

[٢] زیرا لشکریان روم به‌واسطهٔ عمل شیطان، عبرانیان را به‌هیجان آوردند که می‌گفتند: همانا یسوع خدا است که آمده تا از ایشان تفقدی بفرماید.

[۳] به‌سبب این، فتنهٔ بزرگی روی داد؛ تا جایی که یهودیه تماماً تا چهل روز مسلّح شدند؛ پس پسر بر روی پدر و برادر بر روی برادر برخاست.

[۴] زیرا فرقه‌ای می‌گفتند به‌درستی که یسوع همان خداست که به جهان آمده.

[۵] نیز فرقه‌ای می‌گفتند: نه چنین است؛ بلکه او پسر خداست.

[٦] دیگران می‌گفتند نه چنین است؛ زیرا خدای را شباهت بشری نیست و از این رو نمی‌زاید؛ بلکه به‌درستی که یسوع ناصری پیغمبر خداست.

[٧] این گفته‌ها همانا از آیات بزرگی که آن‌ها را یسوع به‌جای آورد، ناشی شده بود.

[٨] پس به‌جهت آرام نمودن مردم بر رئیس کاهنان لازم شد تا سوار شود بر مرکبی در حالتی که جامه‌های کاهنی را پوشیده باشد و نام خداوند قدوس «تتغراماتن» بر پیشانی او باشد.

[۹] همچنین پیلاطس حاکم و هیرودس هم سوار شدند.

[۱٠] پس جمع شد در مزپه پشت سر آن، سه اردو که هر یک از آن‌ها دویست هزار مرد شمشیربند بودند.

[۱۱] پس هیرودس با ایشان گفت‌وگو نمود؛ اما ایشان ساکت نشدند.

[۱٢] حاکم و رئیس کاهنان به سخن درآمده و گفتند این فتنه را همانا عمل شیطان بر پا نموده؛ چون که یسوع زنده است و واجب است که پیش او رفته از او سؤال کنیم که گواهی از خودش پیش آورد و به‌حسب سخن خودش به او ایمان آوریم.

[۱۳] پس بدین‌واسطه شورش ایشان همه آرام گرفت و اسلحهٔ خود را بر انداختند و با هم معانقه نموده و می‌گفتند: ای برادر، مرا ببخش.

[۱۴] در آن روز هر یک عهد بستند که ایمان آورند به یسوع به‌حسب آن چه بفرماید.

[۱۵] آن‌گاه حاکم و رئیس کاهنان جایزه‌های بزرگ پیشنهاد نمودند برای کسی که بیاید و به ایشان خبر دهد که یسوع کجاست.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-